موضوعات روانشناختی عشق

ساخت وبلاگ

تعریف عشق بسیار دشوار است. همانطور که افراد می ­توانند عاشق همسر خود باشند، می ­توانند عاشق والدین، فرزندان، حیوانات خانگی، کشور و خدای خود باشند چنانکه می­ توانند عاشق رنگین کمان، شکلات و… باشند. اگرچه فقط یک واژه برای بیان این شرایط وجود دارد اما پر واضح است که معانی متفاوتی در بر دارد. وقتی عشق در رابطه میان دو نفر مطرح می­ شود منظور شرایطی است که خوشحالی یکی از طرفین برای دیگری بسیار مهم و ضروری است(مسترز و جانسون، ۱۹۹۵).

اگرچه تعریف عشق سخت و دشوار است اما می­ توان عشق را آمیزه ای از احساس و رفتار دانست. عشق صبور و مهربان است. عشق حسود یا مغرور نیست، عشق بیمار و خودخواه نیست. عشق با اعتماد همراه است.

زیک رابین (۱۹۷۳) عشق را متشکل از سه عنصر دلبستگی، مراقبت و صمیمیت می ­داند. دلبستگی به میل فرد به حضور فیزیکی و حمایت عاطفی طرف مقابل اشاره دارد. مراقبت یعنی توجه به فرد مقابل و نیازهای او و نهایتا اینکه صمیمیت میل به نزدیکی و راحتی در روابط با دیگران اشاره دارد(کروکز و بور، ۱۹۹۰).

عشق ویژگی های زیادی دارد که بیان مشخص آن را دشوار می کند اما می توان به برخی از جنبه های روشن آن اشاره کرد:

  1. عشق دیگری محور است.
  2. عشق مبتکر راه ­های جذب دیگران است.
  3. عشق بر “ما ” استوار است و نه بر “من”.
  4. اصالت دارد.
  5. عشق باعث به اشتراک گذاشتن احساسات، عواطف و علایق است.
  6. طی زمان پایدار است( هاول، ۱۹۶۶).

عشق رمانتیک

نظریه مثلثی عشق استرنبرگ

عشق مشتمل بر سه عنصر است که عبارتند از صمیمیت، شور جنسی و تعهد.

  1. صمیمت به تبادل حمایت­ های عاطفی- هیجانی بین دو طرف عشق مربوط می­ شود. صمیمت شامل گشودگی و صداقت، اشتراک تجارب لذت بخش دوجانبه و نیز درک و ارزش متقابل می­ باشد.
  2. شور جنسی شامل میل جنسی و نیز همه ملزومات پاسخ ­های مشتاقانه می ­باشد. بعنوان مثال عزت نفس، پیوستگی و مسلط بودن یا تحت سلطه واقع شدن.
  3. ضلع سوم که خود شامل دو بخش است. بخش ابتدایی که شامل تصمیم به عشق ورزیدن به دیگری است و بخش دوم که مرحله ای  دراز مدت است شامل حفظ و مراقبت از عشق است.

مهمترین کاربرد نظریه عشق استرنبرگ این است که به مردم کمک شود دریابند که روابط اغلب پویا و داینامیک هستند و شاد زندگی کردن، فقط یک رویا یا اسطوره نیست. بلکه اگر واقعی باشد، شادکامی باید به احساسات  و در زمانهای گوناگون یک رابطه شکل بگیرد. زوج ­هایی که می­ خواهند شور و اشتیاق آنها همیشگی باشد و یا صمیمیت آنها دچار خدشه نشود در معرض ناامیدی قرار نگیرد، باید بطور دائم بر روی ادراکات خود، ساختن و بازسازی رابطه عاشقانه خود کار و تمرکز کنیم. روابط همانند یک سازه هستند که طی زمان اگر رسیدگی نشوند دچار فرسودگی و خرابی می­ شود. ما نباید از یک رابطه بسادگی انتظار داشته باشیم خودش از خودش مراقبت کند. ضمن اینکه ما باید مسئولیت بهبود روابط خود را بپذیریم(مسترز و جانسون، ۱۹۹۵).

عشق میان زوجین اغلب با عدم درک متقابل، می ­میرد. هر چند برخی زوجین آنرا به راحتی در زندگی توصیف می­ کنند و نه یک مشکل، اما واقعیت این است که برای زنده نگهداشتن عشق مشترک باید پویا بود و برای ان برنامه ریزی کرد، برای هم وقت گذاشت و به تبادل احساسات و تفکرات پرداخت. باید نسبت به وقایع، آگاه و حساس بود(کوگان، ۱۹۷۳).

عشق

عشق به مثابه دلبستگی

این نظریه روابط عاشقانه بزرگسالان را همچون رابطه نوزاد با مادر خود در نظر می ­گیرد. این رابطه مشتمل است بر نیازهای احساسی و نیاز به امنیت، ترس از جدایی و همدلی قوی میان دو نفر و نیز ارتباطات غیر کلامی گسترده.

بنا به گفته شاور، هازن و برادشاو همه روابط عاشقانه میان دو نفر بر اساس روابط آنها با مادر خود در کودکی شکل می ­گیرد. عاشقان ناایمن که نگران صمیمیت و نزدیکی افراد دیگر در رابطه ­شان هستند، بطور مرتب ترس مقبول واقع نشدن و یا ترک شدن توسط معشوق خود را دارند(مسترز و جانسون، ۱۹۹۵).

عشق رمانتیک یا شهوانی

میل منحصر بفرد و عمیق نسبت به یک نفر که با احساس عمیق مهربانی، شادی، غرور، اضطراب، میل جنسی و خلسه و خوشی فراوان همراه است. از نظر فیزیولوزیک هم موجب افزایش ضربان قلب، تعرق بدن و بروز تظاهرات هیجانی می ­شود. در عشق رمانتیک اغلب افراد از هم شناخت زیادی ندارند و از تعارض اجتناب می­ کنند. این عشق، عشقی کور اما امیدوارانه است و هیچ پشتوانه منطقی ندارد(کروکز و بور، ۱۹۹۰).

در عشق رمانتیک بر خلاف سایر انواع عشق، فرد خود را بطور کامل در شخص دیگری غوطه ور می­ کند. برخی از این با عنوان عشق کور یاد کرده اند چرا که فرد به یکباره عاشق می ­شود و عینیت خود را از دست می­ دهد. 

این نوع عشق مراحلی دارد که عبارتند از: آمادگی، ورود به عشق، عاشق شدن، تعارض و نهایتا خروج از عشق. همانطور که شروع این نوع عشق به یکباره و ناگهانی است، دوام چندانی نخواهد داشت و خوش بینانه بیشتر از چند سال طول نمی­ کشد(مسترز و جانسون، ۱۹۹۵).

رابطه عاشقانه

عشق بالغ و همدم

به لحاظ هیجانی در سطح پایین تری نسبت به عشق رمانتیک قرار دارد و با ویزگی مشخص عواطف دوستانه و دلبستگی عمیق بر پایه شناخت و آشنایی زیاد است.

این عشق با تلاش برای غلبه بر کمبودها و مشکلات و تعارضات همراه است. سکس در این نوع عشق انعکاسی از احساس حاصل از شناخت و آشنایی عمیق و خصوصا احساس امنیت در حضور فرد مقابل است و لذت جنسی خود تقویت کننده این نوع عشق است. گرچه سکس این نوع عشق کمتر هیجانی است اما اغلب غنی تر، با صفاتر و رضایت بخش تر حس می ­شود(کروکز و بور، ۱۹۹۰).

عشق و سکس

بصورت سنتی اغلب زنان تصور می­ کنند عشق پیش نیاز رابطه جنسی است، در حالی­که مردان معتقدند می­ توان تجربه سکس داشت بی آنکه عشقی در میان باشد.

این مسلم است که هر رابطه جنسی عاشقانه نیست. هرچند بسیاری از مردم موضوع عشق و سکس را کاملا جدا از هم می­ دانند. عده ای دیگر سکس بدون عشق را راضی کننده عاطفی نمی­ دانند. در فرهنگ مردم امریکا، مردم، اعم از زن و مرد، سکس و عشق با هم را ترجیح می دهند اما زنان بیشتر از مردان سکس را گام بعدی عشق می­ دانند. به دلیل نقش جنسیتی زن که بر تعاملات میان فردی از جمله صمیمیت، چگونگی روابط و حتی چگونگی عشق تاکید دارد، زنان بیشتر وارد روابط صمیمانه شده و احتمال اینکه میان عشق و سکس رابطه در نظر بگیرند بیشتر است(گیبرت، ۱۹۶۴).

سکس بدون عشق

بسیاری افراد معتقدند که سکس می تواند آنها را به عشق برساند در حالیکه هیچ ضمانتی برای چنین توقعی وجود ندارد و اغلب در صورت نرسیدن به عشق دچار ناامیدی، فریب و خدعه و خشم می شوند. ضمن اینکه سکس بدون عشق احتمال بروز سوء تفاهم و همچنین سوء استفاده را فراهم می­ کند چرا که این خطر وجود دارد که فرد به دلایل شخصی مورد استفاده قرار گرفته باشد بدون آنکه به احساسات و نیازهای فرد توجه شده باشد(مسترز و جانسون، ۱۹۹۵).

عشق بدون سکس

بسیاری از انواع عشق عاری از هر گونه رابطه جنسی است از قیبل عشق به والدین، عشق به فرزندان، عشق به خواهران و برادران و همچنین عشق­ های دوستانه. البته دلایل دیگری هم برای عشق بدون سکس وجود دارد از جمله توافق طرفین، جدایی جغرافیایی. در صورتی­که این تصمیم که یک رابطه عشقی بدون سکس با رضایت دو طرف نباشد ممکن است یکی از طرفین را دچار ناکامی جنسی و شرایط ناگوار جنسی کند(مسترز و جانسون، ۱۹۹۵).  

عشق و ازدواج

محققان دریافته ­اند که نارضایتی زناشویی با گذشت زمان افزایش می ­یابد که به دلایل مختلف ممکن است باشد: کاهش جذابیت­ های جنسی، مسئولیت ­های والدینی، عدم صرف وقت برای یکدیگر، ارتباطات ضعیف.

برای حفظ عشق و یا کمک به رشد و مراقبت از آن، زوجین باید بطور مداوم برای هم سرمایه­ گذاری عاطفی و انرژی داشته باشند. زوجینی که در احساسات خود باز هستند و پذیرای دیگری باشند و همین طور در علایق و مسئولیت ­های خود دیگری را سهیم می ­کنند احتمال بیشتری دارد که در عشق خود ثابت قدم باشند.

در حالیکه بسیاری از خانواده ­ها عشق خود را زنده نگه می دارند، بسیاری از زوجین رابطه­ شان به یک رابطه تجاری و یا هم­خانه­ ای تبدیل می ­شود که ممکن است صرفا برای نگهداری بچه ها با هم زندگی کنند و حاضر به جدایی و طلاق نباشند. گرچه چنین خانواده ای عاری از عشق است اما لزوما “بد” نیست.

مورتون هانت می گوید:” برای حفظ عشق تلاش یک نفر کافی نیست و تنها با تمایل به حفظ عشق این امر میسر نمی ­شود.” لذا روشن نگه­داشتن بارقه عشق به فعالیت و خلاقیت دو طرف نیاز اساسی دارد(مسترز و جانسون، ۱۹۹۵).

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

  • خوب ()

  • بی فایده ()

  • متوسط ()

  • عالی ()

مطالب مرتبط :

مقالات بروز کشوری...
ما را در سایت مقالات بروز کشوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 230 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 17:15