افسانه های ازدواج

ساخت وبلاگ

من باید بگردم تا نیمه گم شده ام را پیدا کنم و بعد از آن می توانم تا آخر عمر با کمال آرامش و آسایش با عشقم زندگی کنم. چقدر این جمله شیرین و جذاب است، چقدر به دل می نشیند، اما این جمله چیزی جز سراب نیست که از ۴ افسانه و خیال تشکیل شده است.

افسانه اول : من نیمه گمشده ای دارم.

خدا زمانی که می خواسته انسانها را خلق کند برای هر کس جفت معین و مشخصی آفریده و هر کس وظیفه دارد برای پیدا کردن این جفت نهایت تلاش خود را بکند.

افسانه دوم : من بدون نیمه گم شده ام ناقص هستم.

یعنی نه تنها من ناقصم بلکه همه مردم روی زمین ناقص اند. همه نیمه یک انسان هستند و تا زمانی که این نیمه را پیدا نکنند نمی توانند با عشق و آرامش و آسایش زندگی کنند. عشق اگر عشق باشد می تواند تمام عیوب و نقایص مرا بپوشاند و مرا کامل کند.

افسانه سوم : عشق باید آسان باشد.

یعنی بعد از اینکه نیمه گم شده خودت را پیدا کردی مثل دو تا چرخ دنده که به هم می خورند کمترین تلاش و انرژی لازم است تا این ها بتوانند با هم کار کنند. یعنی من تا زمانی که این نیمه را پیدا نکرده باشم به سختی زندگی می کنم اما بعد از پیدا کردنش دیگر کار خاصی لازم نیست انجام دهم . عشق اگر عشق باشد نباید با سختی و رنج همراه باشد.

افسانه چهارم : عشق ابدی است.

بعد از اینکه این نیمه را پیدا کردیم و بدون هیچ دردسری خوشبخت شدیم، حالا می توانیم تا آخر عمر بدون هیچ گونه تلاش و کوششی خوشبخت بمانیم. عشق اگر عشق باشد باید تا همیشه ثابت و پابرجا بماند.

عشق ابدی

آیا عشق ابدی واقعاً وجود دارد؟

در روزهای اول یک رابطه، احساسات عاشقانه شدید و طولانی‌ هستند. این چیزی است که ما معمولاً به آن “مرحله ماه‌ عسل” رابطه می‌گوییم؛ اما این زمان خیلی طول نمی‌کشد (در بیشتر روابط، به‌طور متوسط ​​شش تا هجده ماه) و به‌ندرت بیش از سه سال است. هنگامی‌که این حس به پایان رسید، به‌طور کلی احساس خلأ می‌کنیم. در واقع، هنگامی‌ که مرحله ماه‌ عسل به پایان می‌رسد، بسیاری از مردم از همسرشان جدا می‌شوند و استدلالشان این است: “درسته. من دیگر عاشق نیستم، بنابراین واضح است که همسر مناسبی برای من نیست. من دیگر در این رابطه نمی‌مانم”.

افسوس، آنچه که تنها اندکی از افراد آن را دریافته اند این است که یک رابطه امن، عاشقانه و معنادار درست زمانی آغاز می‌شود که رابطه از مرحلۀ ماه عسل فراتر ‌رود. مرحله ماه ‌عسل مثل این می‌ماند که ماده ‏ای مخدر را استعمال کرده‌اید و از خود بی‌خود شده‌اید. حالا این مواد دارند با احساسات شما بازی می‌کنند. هنگامی‌که از خود بی‌خود شده‌اید همسرتان فوق‌العاده به نظر می‌رسد؛ اما واقعیت را نمی‌بینید، شما صرفاً تصوراتی دارید که ناشی از مصرف مواد مخدر است.

تنها زمانی که آثار آن از سرتان پرید همسرتان را همانطور که هست می‌بینید. ناگهان متوجه می‌شوید که زره درخشان شوالیه، از نقاطی زنگ‌زده پوشیده شده است و این اسب سفید در واقع الاغی خاکستری رنگ است و گیسوان بلند طلایی‌اش یک کلاه‌گیس است. طبیعتا شاید کمی به شما شوک وارد شود؛ اما درست همین­جا فرصتی برای ایجاد یک رابطۀ صمیمی و واقعی بین دو نفر که یکدیگر را همان‌گونه که هستند می ­بینند، نهفته است.

نتیجه گیری :

در خیلی از افسانه های دنیا شما با چنین پیغام هایی مواجهید، این پیغامها از همان کودکی بارها و بارها در قالب داستان و کارتون به ذهن ما تزریق می شود و اینقدر این اتفاق می افتد تا می شود یک باور ریشه ای در اعماق وجودمان. این باورها برای شاعران و داستان سرایان بسیار مفید و کاربردی است چون مخاطبان را خوب جلب می کند اما برای مخاطبان چطور؟

اگر کسی به این افسانه ها اعتقاد داشته باشد به نظر شما می تواند زمانی که با همسر خود به مشکل جدی بر می خورد به گونه ای منعطف و پذیرا مواجه شود؟ به نظر شما اگر کسی معتقد باشد که عشق باید آسان باشد، باید همیشه نوازش و آغوش و بوس باشد، حاضر است سختی های زندگی را بپذیرد و با آن کنار بیاید تا کم کم و با حوصله آن را حل کند؟

کسی که معتقد است عشق باید ابدی باشد، بعد از گذشت مدتی از زندگی زناشویی و آن زمانی که سطح هیجانات و هورمون ها فروکش کرده اند و انگیزه اولیه زندگی کم شده، چگونه برخورد خواهد کرد؟

ازدواج مثل تمام حیطه های دیگر زندگی با رنج و سختی های خاص خودش همراه است. چشم بستن روی این رنج های طبیعی و پاک و گفتن اینکه شاید ازدواج من درست نبوده و باید شریکم را عوض کنم تا خوب شود، شاید از این رنج کم کند اما شما را در رنج طلاق، رنج تنهایی و نهایتا درگیر شدن در رنجی مجدد با انسانی دیگر گرفتار خواهد کرد.

بیایید بجای گوش دادن به این افسانه های ذهنی و فرار از رنج ها، آنها را بپذیریم و برای رفع آنها تلاش کنیم.

منبع: هریس، راس. (۲۰۰۹). درمان پذیرش و تعهد با عشق.

مقالات بروز کشوری...
ما را در سایت مقالات بروز کشوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 224 تاريخ : چهارشنبه 19 ارديبهشت 1397 ساعت: 12:20