رویکردهای مختلف در مورد اضطراب

ساخت وبلاگ

اضطراب بیانگر حالت هیجانی نامطلوبی است که محصول فشار و کشمکش های روانی افراد می باشد و مشخصه بارز آن ترس و بیم از وقوع حوادث آینده است. چنانچه این ترس و تشویش مبهم و پراکنده بوده و وابسته به چیز معینی نباشد و یا به صورت افراطی در آید آن را اضطراب نوروتیک گویند(استار ،۱۹۹۰). اضطراب بخش غیرقابل اجتناب شخصیت انسان است.

۱- رویکرد روانکاوی فروید

فروید معتقد است هسته مرکزی حالات روان نژندی یا نوروتیک اضطراب است و اضطراب مرحلـه اول نوروز به شمار می رود. نوروزها کوششی برای تسکین اضطراب هایی هستند که بـر اثـر تعارض ـها ایجاد شده اند. در مکتب فروید، اضطراب یک ترس درونی شده است، ترس از این که مبادا تجارب درد آور گذشته یادآوری شوند. اضطراب با احساس ترس مترادف است با ایـن تفـاوت کـه تـرس منشأ خارجی دارد، ولی اضطراب منشأ درونی دارد.

فروید اضطراب را به سه دسته تقسیم می کند: اول اضطراب ناشی از واقعیـت دنیـای خـارج یـا اضطراب عینی، که در آن منشأ خطر در دنیای خارج قرار دارد و ادراک این خطر موجـب حالـت رنج آور عاطفی می شود. دوم اضطراب روان نژندی است، که منشأ آن ادراک ظاهری است که از غرایز ناشی می شود. سوم اضطراب اخلاقی است که در آن منشأ تهدید وجدان اخلاقی دسـتگاه فراخود است (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۸۶).

۲- رویکرد روان شناسی فردی آدلر

به عقیده آدلر، نوروز نتیجه قصور در یادگیری و نیـز نتیجـه ادراک هـا و تصـورات معیـوب و منحرف است. نوروز و سایکوز کوششی است برای رها کردن فرد از تمام محدودیت هـای جامعـه، از طریق ایجاد یک اضطرار متقابل. در میان افراد مضطرب همیشـه فـردی را می یابیم که بیشتر به خودش فکر می کند، او همیشه از تغییر موقعیت و شروع هر کـاری احسـاس اضطراب و هراس می کند. پایه و اساس نوروز یأس است (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۸۶).

از نظر پیروان آدلر، اضطراب فراگیر و تنش، عرق کردن، تپش قلب و دیگر نشانه های بدنی معـرف ناتوانی بیمار در کنار آمدن با مشکلات هستند. چنین بیمارانی در زندگی شکست خورده اند و در تصمیم گیری های مهم تردید دارند (شارف،ترجمه فیروز بخت،۱۳۸۸).

اضطراب

۳- رویکرد عقلانی – عاطفی الیس

آلبرت الیس اضطراب و اختلالات عاطفی را نتیجه طرز تفکر غیر منطقی و غیر عقلانی می داند. الـیس اضـطراب و اخـتلالات رفتـاری را زاده طـرز تفکـر خیـالی و بـی معنـی انسـان مـی دانـد.

۴- رویکرد مراجع محور راجرز

به نظر راجرز، هر موقع که ادراک یک فرد از تجربه خودش تحریف و یا انکـار شـود، تـا حـدودی حالت ناهماهنگی میان خود و تجربیات فرد، یا حالت ناسـازگاری روانـی و آسـیب پـذیری بـه وجود می آید و موجب پیدایش مکانیزم های دفاعی می شود. در حقیقت فرد در مقابـل تهدیـدهای حاصل از ناهماهنگی میان تجربه و خویشـتن، احسـاس اضـطراب مـی کنـد و سـپس بـا
استفاده از یکی از مکانیزم های دفاعی در مقابل تهدید و اضطراب حادث، بـه دفـاع از خـود مـی 
پردازد (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۸۶).

۵- رویکرد گشتالت پرلز

اضطراب فاصله و شکاف میان حال و آینده است. انسان بدان دلیل مضطرب می شود کـه وضـعیت موجود را رها می کند و درباره آینده و نقش های احتمالی که ایفا خواهد کرد، به تفکـر مـی پـردازد. دلهره و مشغولیت در زمینه فعالیت های آینده باعث ترس صحنه ای می شود. نوروز توقف و یا رکود رشد است. واکنش فرد روان نژند، به جای آن که تعامل با محیط و جذب آن باشد، کنترل محیط و ایفای نقش های معین است (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۸۶).

۶- رویکرد تحلیل ارتباط برن

براساس نظریه تحلیل ارتباط محاوره ای، فرد سعادتمند و شاد کسی اسـت کـه در او سـه سـاخت شخصیت، یعنی حالت های مـن کـودکی، مـن بـالغ و مـن والـدینی همگـی بـا یکـدیگر هماهنگ و دمساز باشند. به عبارت دیگر، شخص بهنجار شخصی است کـه بـه خـوبی سـازمان یافته باشد و مرزهای شخصیتش مشخص و نفوذپذیر باشد.

حالت طرد، تثبیت در یکـی از حالات من و عدم قبول دو حالت دیگر من است کـه ایـن موجـب اختلالاتـی در محـاوره و تعامل می شود. آلودگی، از طرفی به وسیله تعصبات و از سوی دیگر، به وسیله توهمات و خیال های باطل به وجود می آید. بنابراین اضطراب انسان زاده محاوره های متقـاطع و حالـت هـای طـرد و آلودگی است (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۸۶).

۷- رویکرد واقعیت درمانی گلاسر

در واقعیت درمانی، واژه بیماری روانی اصولاً به کار نمی رود. کسی بیمار به حساب می آید که نتواند نیازهای اساسی خود را در حیطه واقعیت و پذیرش مسـئولیت و تشـخیص مـوارد درسـت و نادرست ارضا کند. رفتار غیر مسئولانه افراد باعث بروز اضطراب و ناراحتی روانی است، نه این کـه اضطراب و ناراحتی روانی باعث غیر مسئول بودن فرد شود (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۶)

۸- رویکرد رفتار درمانی

رفتار درمانگران اضطراب را واکنشی می دانند که بر اساس قوانین با دیگری قابل توجیه اسـت. در این شیوه اعتقاد بر آن است که علائم معمولاً نوراتیک هستند. اضطراب جزء معمولی و یا هسته ای رفتار روان نژندی به شـمار مـی آیـد. اضطراب یا ترس، نامطبوع است و فرد را از انجام فعالیت های روزمره باز می دارد و یا او را بـه سـوی رفتاری محدودتر و ناسازگارتر سوق می دهد. علاوه بر آن اضطراب و رفتـار روان نژنـدی ممکـن است زاده قصور فرد در یادگیری طرح های رفتاری مناسب نیز باشد و فرد اصولاً پاسخهای لازم را نیاموخته باشد.

۹- رویکرد وجودی

برای می (۱۹۷۷) و دیگر وجودگرایان، اضطراب مفهوم گسترده ای دارد. می، دو نوع اضطراب را مطرح می کند. اضطراب بهنجار و اضطراب روان رنجورانه.

یکی از زیر مجموعه های مهم اضطراب بهنجار که بسیار مورد توجه روان درمانگران وجودی است، اضطراب وجودی می باشد. با این که اضطراب دارای تظاهرات جسمی است ولی از وجود ریشه می گیرد. انسانها باید با دنیای اطراف خویش مواجه شوند، نیروهای پیش بینی نشده را تحمل کنند و به طورکلی جای خود را در دنیا بیابند. اضطراب روان رنجورانه یک واکنش نامتناسب و نابجا است. این اضطراب نامتناسب و مخرب و بی ارزش است. وانگهی ریشه این اضطراب بیماری، ترس هایی است که آنها را واپس رانده است (شارف، ترجمه فیروز بخت،۱۳۸۸).

۱۰- دیدگاه فرهنگی-اجتماعی

از دیدگاه نظریه پردازان فرهنگی – اجتماعی، اختلال های هراسی و اضطراب بیشتر در کسانی مشاهده می شود که با فشارها و موقعیت های خطرناک اجتماعی مواجه هستند. آنها ثابت کرده اند که در اغلب موارد در خلال تغییرات اجتماعی ناشی از جنگ، اختناق سیاسی، دگرگونی های صنعتی و رویدادهای ملی مرتبط با آنها، نشانه های اضطرابی افزایش می یابند. 

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

  • خوب ()

  • بی فایده ()

  • متوسط ()

  • عالی ()

مطالب مرتبط :

مقالات بروز کشوری...
ما را در سایت مقالات بروز کشوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 228 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 22:44