طرحواره ها در یک نگاه

ساخت وبلاگ

طرحواره ها همان صدای والدین هستند، طرحواره ها از دو قسمت شکل می گیرد، ارث و تربیت. هسته اصلی طرحواره ها از روزهای اول زندگی در ذهن ما جا می گیرند و برای همیشه در عمیق ترین لایه آن باقی می مانند.

سعی می کنیم این طرحواره ها را بشناسیم تا آنها را خاموش یا کم کنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم. طرحواره ها شامل ۵ حوزه می باشد:

  • ۱- حوزه طرد و بریدگی
  • ۲- حوزه خودگردانی و عملکرد مختل
  • ۳- حوزه دیگرجهت مندی
  • ۴- حوزه محدودیت های مختل
  • ۵- حوزه گوش بزنگی

حوزه طرد و بریدگی در طلاق یا مرگ والدین یا یکی از آنها، یا در روابط گسسته ایجاد می شود، که کودک دچار بی ثباتی و رها شدگی می شود، این حوزه شامل ۵ طرحواره: ۱- رهاشدگی  ۲- محرومیت هیجانی  ۳- نقص و شرم  ۴- بی اعتمادی و بد رفتاری  ۵-انزوا اجتماعی است. شدیدترین حوزه مربوط به حوزه طرد و بریدگی می باشد.

طرحواره رها شدگی: وقتی خانواده بی ثبات باشد، فرد دارای طرحواره رها شدگی می شود، این فرد معتقد است روابطی که با افراد مهم زندگی اش دارد بی ثبات است، یعنی آنها کنارش نمی مانند یا می میرند یا او را به حال خودش رها می کنند، این افراد به طور کلی از نظر هیجانی خیلی بی ثبات هستند.

محرومیت هیجانی: خانواده این افراد سرد و بی عاطفه هستند، لذا آنها باور می کنند که تمایل و نیازی که برای برقراری رابطه هیجانی با دیگران دارند، به طور کافی ارضا نمی شود. این محرومیت ۳ درجه دارد، محرومیت از محبت – محرومیت از همدلی و توجه – محرومیت از حمایت.

بی اعتمادی و بدرفتاری: خانواده این افراد با کودک بد رفتاری کرده اند، لذا کودک باور می کند دیگران از او سو استفاده می کنند و به او آسیب می زنند، او را تحقیر می کنند، یا به او دروغ می گویند.

نقص و شرم: کودک باور می کند که فردی ناقص، حقیر، و بی ارزش است. و اگر در معرض دیگران قرار گیرد حتما طرد می شود، چون نقص واقعی دارد، این نقص شامل نقص شخصیتی، یا جسمانی، یا اجتماعی مثل بد دهانی یا خودشیفتگی است.

انزوایی اجتماعی و بیگانگی: فرد حس می کند، از دیگران جدا است، وصله ناجور اجتماع است، لذا نمی تواند با هیچ گروهی احساس تعلق کند.

حوزه خودگردانی و عملکرد مختل، به خاطر حمایت بیش از حد یا حمایت خیلی کم تشکیل شده است. شامل ۴ طرحواره می باشد: ۱- وابستگی  ۲- آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیماری  ۳- خودتحول نیافته  ۴- شکست.

اگر فرد بتواند به موقع عملکرد مستقل پیدا کند و از خانواده جدا شود (منظور از جدایی قدرت انجام کار مستقل است)، در این حالت خودگردانی پیدا می کند و برحسب سنی که دارد، رفتار مناسب از خود نشان می دهد. اما اگر خانواده در حمایت از کودک افراط یا تفریط کنند، خودگردانی او با مشکل مواجه می شود و او اعتماد بنفس کافی را ندارد، لذا نمی تواند هویت مستقلی داشته باشد و بدون کمک بی شائبه خانواده و نزدیکان قادر به اداره خود نیست، معمولا او هدف مشخصی ندارد و از نظر کفایت و کارایی در دوران بزرگسالی دچار مشکل است و مثل کودک کم سن و سال رفتار می کند..

وابستگی- بی کفایتی: این فرد نمی تواند بدون کمک جدی دیگران مسئولیت های روزمره را انجام دهد. او در قدرت کسب درآمد ، حل مشکلات، قضاوت کردن، تصمیم گیری و برعهده گرفتن وظایف جدید دچار مشکل شدید است.

آسیب پذیری نسبت به ضرر و یا بیماری(جون دوست): او شدیداً می ترسد که مبادا دچار فاجعه شود و نتواند مقابله کند، او از سه نوع مشکل می ترسد، مشکلات بیماری، از فجایع طبیعی، از مسائل هیجانی مثل دیوانه شدن و از دست دادن کنترل.

خودتحول نیافته: این فرد در خصوص ارتباط با یکی یا چند نفر از افراد مهم زندگیش اشتغال ذهنی زیادی پیدا می کند. حتی فردیت و رشد اجتماعی اش هم به آنها وابسته است. احساساتی مثل فقدان هویت شخصی، و بی هدف بودن در زندگی در او نمایان است.

شکست: این فرد معتقد است که بدون شک در رسیدن به حد معمول از پیشرفت در درس، ورزش، شغل، ازدواج شکست می خورد و کلا نسبت به همکلاسی هایش بی کفایت است. خود را کم هوش یا ناموفق می داند.

حوزه  سوم بنام محدودیت های مختل می باشد که شامل دو طرحواره است: ۱- استحقاق  ۲- خود انضباطی ناکافی.

این حوزه شامل نقص در زمینه مسئولیت پذیری در مقابل دیگران و یا جهت گیری نسبت به اهداف بلند مدت شخصی و یا نقص در محدودیت های درونی است. این افراد تابع این طرحواره ها مشکلات عمده در رابطه با رعایت حقوق دیگران، همکاری با دیگران، تعهد داشتن به زندگی دارند. در این افراد احترام به دیگران کم است، آنها خودخواه، لوس، یا خودشیفته به نظر می رسند. در خانواده آنها به جای انضباط و مسئولیت پذیری و همکاری متقابل، سهل انگاری افراطی و حس برتری اجرا شده است.

استحقاق و بزرگ منشی: کسی که این طرحواره را دارد، پرتوقع و سلطه گر است و خانواده به هر طریقی به او حس برتری جویی القا کرده است. این فرد خودش را یک سر و گردن بالاتر از بقیه می داند. و حقوق ویژه برای خودش دارد. در هر حال توقع دارد، دیگران کارهای او را انجام دهند، او هیچ تعهدی نسبت به اصول روابط متقابل ندارد. او برای کسب قدرت به طور افراطی به برتری جویی و بهتر شدن فکر می کند.

خودانضباطی ناکافی: این افراد نمی توانند خود را حفظ کند و ناکامی زندگی را تاب بیاورند. آنها نمی توانند هیجان ها را تحمل کنند و به شدت از ناراحتی دوری می کنند. حتی تحمل درد را ندارند، مسئولیت پذیری برای آنها بسیار سخت است، لذا برای خود سخت نمی گیرد(قابل پیش بینی نیستند).‌

طرحواره ها در یک <strong>نگاه</strong>

حوزه چهارم بنام ، دیگر جهت مندی: شامل سه طرحواره می باشد،۱- اطاعت  ۲-ایثار  ۳-جلب توجه و پذیرش جویی.‌

نکته مهم: حوزه محدودیت های مختل، کودک مدار است، اما حوزه دیگر جهت مندی، والد مدار است.

وقتی خانواده ها فرزند را با قید و شرط پذیرفته باشند، در واقع به او می گویند وجود نداشته باش، و اگر می خواهید باشید باید این گونه باشید که ما می خواهیم. در این حالت کودک می فهمد برای آنکه به حداقلی از توجه و پذیرش والدین دست یابد، باید بعضی از ویژگی های مهم شخصیتی خودش را نادیده بگیرد.

این والدین طرحواره های دیگر جهت مندی را در فرزندان خود پرورش می دهند ، آنها اکثرا والدین مدار هستند ، و نیازها و تمایلات هیجانی و منزلت اجتماعی آنها مهمتر از بچه هاست. در این حوزه طرحواره ی فرد بر روی تمایلات، احساسات، و پاسخ های دیگران تمرکز افراطی می کند و دیگر جایی برای ارضایی خودش باقی نمی ماند. او هیجانات و تمایلات طبیعی خود را واپس می زند و به قسمت های ناخودآگاه خودش می راند. هدف اصلی از این کار سه دسته می شود: دریافت عشق و پذیرش – ادامه ارتباط با دیگران – دوری از انتقام و تلافی.

اطاعت (جستجو یا گدایی امنیت): فرد در اینجا کنترل خودش را دست دیگران می دهد و در برابر آنها تسلیم می شود، چون فکر می کند مجبور است این کار را بکند. دلایل این کار دوری از خشم، انتقام، یا رها شدگی است. یعنی می ترسد او را رها کنند یا از او انتقام بگیرند یا از دستش عصبانی شوند یا هر سه. این طرحواره به دو صورت دیده می شود: ۱- اطاعت از هیجان های دیگری و سرکوب هیجان و احساسات خود به ویژه خشم  ۲- اطاعت از نیازهای دیگران و سرکوب نیازهای فردی خود.

در نهایت طرحواره اطاعت منجر به افزایش تدریجی خشم می شود و به صورت خشم انفجاری یا غیر قابل کنترل، علائم روان تنی مثل فشار خون و انواع دردهایی جسمی دائمی بدون علت در می آید.

ایثار (خود قربانی): فرد با این طرحواره نیازهای دیگران را با میل خود، و حتی به قیمت از دست دادن رضایت خودش به کار می گیرد. نسبت به رنجش دیگران حساسیت زیادی نشان می دهد، همیشه نسبت به این که نیازهای فردیشان به طور کافی ارضا نمی شود، شکایت دارند. احساس دل خوری از دیگران در آنها رایج است. هدف آنها از این رفتار ارتباطی چند هدف است: ادامه رابطه هیجانی با دیگران – دوری از احساس گناه – رسیدن به احساس ارزشمندی است.

جلب توجه و پذیرش جویی: این افراد دنبال تأیید و توجه دیگران هستند و این مهمترین هدف آنهاست. احساس ارزشمندی آنها بیشتر به واکنش دیگران ربط دارد تا واکنش خودشان. این  افراد نسبت به منزلت و مقام اجتماعی و ظاهر مثل قیافه و اندام و پول و شهرت و مقام و غیره اشتغال ذهنی زیادی دارند.

حوزه آخر به نام، گوش بزنگی و بازداری بیش از حد، شامل چهار طرحواره می باشد: ۱- بدبینی ۲- معیارهای سرسختانه ۳- بازداری هیجانی ۴- تنبیه.

دوران کودکی این بیماران پر از خشونت، واپس زدگی یا طرد، یا سخت گیری بوده است. آنها یادگرفتند، خویشتن داری کنند، فداکاری بیش از حد داشته باشند و لذت و راحتی را در حد بسیار ضعیف تجربه کنند، آنها خیلی کم به تفریح و شادی تشویق شدند و در عوض آن ، یاد گرفتند در خصوص حوادث منفی زندگی، گوش بزنگ باشند و زندگی را طاقت فرسا در نظر بگیرند. این افراد در حس بدبینی ، نگرانی و ترس به سر می برند.

طرحواره بدبینی: این فرد به جنبه های منفی زندگی مثل درد، مرگ، فقدان، ناامیدی، خیلی توجه می کند، و جنبه های مثبت زندگی را کم ارزش جلوه می دهد. برخی حتی پیش بینی های افراطی در زمینه های شغلی ، اقتصادی، سیاسی، و مانند آن دارند و به شدت از اشتباه کردن می ترسند.

طرحواره بازداری هیجانی: این فرد رفتارها و احساسات و روابط خودش را محدود می کند تا کمتر مورد انتقاد واقع شود و یا بتواند روی هیجاناتش کنترل داشته باشد. موضوعاتی که معمولا متوقف می شود و فرد جلوی بروزش را می گیرد، ۴ مورد هستند:

  1. بازداری از خشم 
  2. بازداری از هیجان های مثبت مثل شوخی کردن ،ابراز محبت
  3. مشکل در بیان آسیب پذیری. آنها نمی گویند به چه چیزی آسیب پذیر هستند.
  4. تاکید بر عقلانیت و نادیده گرفتن همه هیجانات.

طرحواره معیار سرسختانه: شاید سطح ضعیف تری از این طرحواره در افراد عادی دیده شود اما به خاطر داشته باشید اگر شدت مسئله به حدی باشد که فرد سلامتی، احساس ارزشمندی؛ روابط بین فردی و یا لذت بردن از زندگی را فدایی کند، آن وقت طرحواره ناسازگار اولیه او به شمار می آید. شکل های بروز آن، بی نقص گرایی یا جزئی گرایی سرسختانه، اشتغال ذهنی و بازده کار بالا است.

طرحواره تنبیه: این فرد باورش این است که باید به خاطر اشتباهاتش سخت تنبیه شود، همچنین اگر بقیه افراد هم طبق معیارهای او عمل نکنند باید سخت تنبیه شوند، او نمی تواند اشتباه دیگران را ببخشد و از آن چشم پوشی کند چون از درک موقعیت مشکل زایی آنها و همچنین از نقص و کمبودهای انسان غافل است.

تهیه کننده : ساره اسعدی

مطالب بیشتر از سایت :

مقالات بروز کشوری...
ما را در سایت مقالات بروز کشوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 265 تاريخ : پنجشنبه 22 شهريور 1397 ساعت: 17:00