نظریه و اسناد و، به تبیین و تشریح ادراک افراد از علل وقایع می پردازد. در واقع انسان به منظور فهم دنیای اطراف خود به استنباط روابط علی میان وقایع، رفتارها و پیامدها می پردازد(ریو؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۸). نظریه اسناد یک تئوری شناختی – انگیزشی است و اشاره به این دارد که افراد هوشیار هستند و تصمیم گیرنده های منطقی می باشند. مارتین سلیگمن از پیشگامان کاربرد سبک اسنادی در بهداشت روان است.
دو فرض اساسی در نظریه اسناد وجود دارد:
بر اساس نظریه اسناد میتوان عوامل تبیین کننده رویدادها را از سه جنبه طبقهبندی کرد:
اسناد به معنای نحوه تفسیر کردن اتفاقاتی است که برای افراد روی میدهند. افراد افسرده وقتی با شکستی روبرو میشوند، اسنادهای درونی، پایدار و کلی دارند. این در حالی است که اسنادهای افراد غیر افسرده یا خوشبین در مقابل شکستها، بیرونی، گذرا و خاص است.
افراد اتفاقات خوشایند و ناخوشایندی که برایشان رخ می دهد را به عوامل درونی یا بیرونی نسبت می دهند. در اسناد درونی، عامل آن اتفاق خوشایند یا ناخوشایند به خصوصیات درونی فرد نسبت داده می شود. در اسنادهای بیرونی، عامل یک اتفاق به علت ها و دلایلی بیرون از شخص نسبت داده می شود.
وقتی حوادث ناگوار رخ می دهند، ما می توانیم خود را سرزنش کنیم (درونی سازی) یا آنکه دیگران یا شرایط را مقصر بدانیم(بیرونی سازی). افرادی که هنگام شکست، خود را سرزنش می کنند، اعتماد به نفس پایینی پیدا می کنند. این افراد تصور می کنند بی ارزش و بی استعدادند و دوست داشتنی نیستند.
کسانی که عوامل بیرونی (دیگران یا شرایط) را ملامت می کنند، هیچ وقت در مواجهه با اتفاقات ناگوار اعتماد به نفس خود را از دست نمی دهند. در مجموع این افراد در مقایسه با کسانی که خود را مقصر می شمارند، بیشتر خودشان را دوست دارند. اعتماد به نفس پایین معمولا ناشی از کاربرد شیوه علت یابی درونی برای رویدادهای ناگوار است.
مثالهایی از اسناد به عوامل درونی:
مثالهایی از اسناد به عوامل بیرونی:
در اسنادهای پایدار، علت رویدادها و اتفاقات به عواملی نسبت داده می شود که در طول زمان نسبتاً ثابت باقی می مانند. در چنین اسنادهایی عواملی مطرح می شوند که همیشگی یا طولانی مدت اند یا در طی زمان ادامه دارند؛ مانند شخصیت، استعداد و …
در اسنادهای ناپایدار علت رویدادها، اتفاقات یا پدیده ها به عواملی نسبت داده می شود که موقت یا کوتاه مدت اند. در اسنادهای ناپایدار، علت پدیده ها، حوادث و رویدادها؛ موقت، کوتاه مدت و کم دوامند؛ مانند بیماری، خستگی، تصادف، اشتباه و…
افرادی که برای تفسیر اتفاقات ناخوشایند از کلماتی مانند همیشه و هیچ وقت استفاده می کنند، شیوه علت یابیشان ثابت و بدبینانه است. در مقابل افرادی که برای تفسیر اتفاقات ناخوشایند کلماتی مانند گاهی اوقات و اخیرا را به کار می برند و شرایط زودگذر را عامل به وجود آمدن وقایع ناخوشایند می دانند، شیوۀ علت یابی خوشبینانه دارند.
افراد خوش بین رویدادهای خوشایند را بر حسب علت های پایدار ویژگی ها، توانایی ها و با کلماتی مانند همیشه، برای خود توضیح می دهند. افراد بدبین به علت های موقتی مثل خلق و خو و تلاش یا کلماتی مانند گاهی، فکر می کنند.
کسانی که معتقدند حوادث خوشایند علت هایی پایدار دارند، حتی پس از رسیدن به موفقیت هم سخت تلاش می کنند. کسانی که علت های موقتی را برای وقایع خوشایند در نظر می گیرند، حتی در صورت موفقیت هم ممکن است ناامید شوند، زیرا آن را نتیجۀ چیزی جز خوش شانسی نمی دانند.
شکست چیزی است که همۀ افراد را حداقل به طور موقت ناراحت می کند. شاید بتوانیم بگوییم شکست خوردن مثل وارد شدن ضربۀ مشت به شکم است؛ درد به همراه دارد، ولی درد آن از بین می رود. در بعضی افراد درد بلافاصله برطرف می شود، در برخی دیگر این درد باقی می ماند، در سرتاسر ذهن پخش می شود، شدت می یابد و شکل کینه و نفرت پیدا می کند. این افراد، کسانی هستند که حتی پس از شکست های کوچکی مانند قبول نشدن در یک امتحان، روزها یا شاید ماه ها ناامید می مانند و پس از شکست های بزرگ مانند ورشکستگی مالی، احتمالا هرگز به حالت عادی باز نمی گردند.
مثالهایی از اسناد به عوامل پایدار :
مثالهایی از اسناد به عوامل موقت:
در اسنادهای کلی، موفقیت یا شکست به عواملی نسبت داده می شود که در موقعیت ها و شرایط مختلف وجود دارد. نمونه ای از اسناد کلی در گرفتن نمره بد از یک درس عبارت است از: “هیچ وقت نمی توانم از عهده درس هایم بر بیایم. من استعداد درس خواندن ندارم”. در اینجا، شکست از یک درس خاص به یک عامل کلی یعنی به تمام دروس نسبت داده شده است.
در اسنادهای اختصاصی موفقیت یا شکست به عواملی نسبت داده می شود که در یک مورد خاص، محدود و مشخص وجود دارند و نه در کل موارد. نمونه ای از اسناد اختصاصی در زمینه شکست در یک درس عبارت است از: “در این درس خوب عمل نکردم”.
بعضی افراد حتی در صورت لطمه خوردن جنبۀ مهمی از زندگی، مثلا شغل یا زندگی زناشویی خود، می توانند به راحتی مشکلات خود را در صندوقچه ای گذاشته، در آن را قفل کرده و به زندگی عادی بازگردند. برخی دیگر برای هر چیز تاسف می خورند. آنها از هر مسئلۀ کوچکی فاجعه می آفرینند. کسانی که برای شکست های خود علت های کلی ذکر می کنند، با ناکامی در یک زمینه، از همه چیز دست می کشند.
به طور کلی فرد خوشبین تصور می کند که اتفاقات ناخوشایند علل خاصی دارند و رویدادهای خوشایند بر همۀ اعمال او تاثیری مثبت می گذارند. در مقابل فرد بدبین معتقد است که رویدادهای ناگوار علت هایی کلی دارند و رویدادهای خوشایند به دلایلی خاص رخ می دهند.
مثالهایی از اسناد به عوامل کلی:
مثالهایی از اسناد به عوامل خاص:
به طور کلی بعد تداوم به عامل زمان مربوط می شود و بعد کلیت به عامل مکان.
امید که یکی از بزرگترین و برجسته ترین عوامل موفقیت افراد به شمار می رود به دو بعد علت یابی وقایع یعنی، تداوم و کلیت بستگی دارد. هنر افراد امیدوار این است که برای اتفاقات ناگوار، علتی خاص و زودگذر می یابند.
از طرف دیگر، علت های پایدار موجب ناراحتی طولانی مدت می شوند و علت های کلی، همۀ تلاش ها را در نطفه خفه می کنند. عملکرد ناامیدی عبارت است از یافتن علل پایدار و کلی برای اتفاقات ناخوشایند.
رخداد | دانش آموز خوش بین | دانش آموز بدبین |
رخداد خوشایند (قبول شدن در امتحان) | درونی: من کارم را خوب انجام دادم. پایدار: من با استعدادم. کلی: این شروع خوبی برای فصل امتحانات بود. حتما امتحان های دیگرم هم آسان هستند. | بیرونی: نمی دانم این اتفاق چطور افتاد. خیلی شانس آوردم. موقت: امروز روز شانس من بود. خاص: خب که چی؟ دفعه بعد حتما این درس را میفتم. |
رخداد ناخوشایند (قبول نشدن در امتحان) | بیرونی: سوالات امتحان خیلی سخت بودند. موقت: اشکالی ندارد. دفعه بعد قبول می شوم. خاص: به هر حال دیروز تولدم بود و من وقت نکردم درس بخوانم. | درونی: مشکل از من بود، خوب برای امتحان آماده نشده بودم. پایدار: هیچ وقت نمی توانم این درس را پاس کنم. کلی: با این وضع من هیچ وقت به آرزوهایم نمی رسم. |
تعداد بازدید : ۴۲
مقالات بروز کشوری...برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 202