بهانه مبارزه با تروریسم و مسئله نقض کرامت انسانی

ساخت وبلاگ

به این عبارات توجه کنید:

• آزادی یک هزار گناهکار، بهتر از مجازات یک بی گناه است. (دورکین، 2006، ص 37)

• اگر کسی فقط یک دشمن حقیقی بشریت را به قتل رساند، او کل بشریت را (به قتل نرسانده، بلکه) نجات داده است. (Žižek, 2002)

«زندگی انسانی، نمی تواند اهمیتی عینی داشته باشد مگر اینکه این اهمیت عینی به یکسان به زندگی همه انسان ها تسری پیدا کند. پس محال است بتوان بین عزت نفس و احترام به اهمیت زندگی دیگران فرقی گذاشت. شما با انکار اهمیت ذاتی هر انسان عملاً به کرامت انسانی خودتان توهین می کنید. این یک بینش آشنا در فلسفه اخلاق است و جوهر نظریه امانوئل کانت را تشکیل می دهد که احترام به عزت نفس خویش یعنی احترام متقابل به کل بشریت. کانت تاکید می کند که اگر شما با دیگران چنان رفتار کنید که گویی ابزاری بیش نیستند و گویی زندگی آنها هیچ اهمیت ذاتی ندارد در آن صورت عملاً اهمیت ذاتی زندگی خودتان را منکر شده بنابراین ضروری است که بفهمید چه وقت اعمالتان نشانه خوار پنداشتن ارزش زندگی دیگران است.» (دورکین، 2006، ص 27)

بر اساس آنچه ذکر شد، مناقشه اصلی در زمینه سیاست های ضدتروریستی، بر سر این مسئله است که این سیاست ها، حقوق بشر را نقض می کند یا خیر. چرا که «هیچ اتهامی علیه یک دولت، جدی تر از اتهام نقض حقوق بشر نیست. (همان، ص 39) مسئله این است که چگونه می توان میان امنیت و حقوق شهروندان و مخاطبان موازنه برقرار کرد و رعایت اخلاقیات ولو به ضرر ما در گرو چیست و تا کجا می تواند ادامه داشته باشد. هرچند در صدد آن نیستم که عمیقاً بدین پرسش ها پاسخ دهم و تنها در جهت هدایت پژوهش های آتی آنان را مطرح می نمایم، باید گفت:

در فضای مابین تروریست ها و دولت ها، این مخاطبان هستند که از سوی هر دو طرف آسیب می بینند و هر دو طرف از ایدئولوژی قربانی سازی بهره می برد تا پیروز گردد.

اکنون که حقوق شهروندی و بخش خصوصی زندگی انسانی به خطر افتاده است، امنیتی سازی بیش از پیش حاصل شکست سیاسی است و تروریست ها بی توجه به کرامت انسانی با اقدامات تروریستی شان آب در آسیاب امنیتی شدن می ریزند و اساس انسانی را با خطر مواجه می کنند. اکنون که می خواهیم رفتار خود را بر اساس احترام به ارزش زندگی خود و دیگران در نظر بگیریم، در مواجهه با تروریست ها و اقداماتشان، چگونه باید میان امنیت خودمان و ارزش زندگی خودمان یکی را انتخاب کنیم؟ آیا اکنون آنقدر وحشت زده ایم که تهدیدهای دیگر همچون ایدز، مواد مخدر و ... را نمی بینیم و حاضریم کرامت انسانی مان را قربانی امنیت مان کنیم؟

شاید هنوز به عبارت «اگر کسی فقط یک دشمن حقیقی بشریت را به قتل رساند، او کل بشریت را (به قتل نرسانده، بلکه) نجات داده است» می اندیشیم و به یکباره آن را می پذیریم. اگر چنین است پس به بیابان وحشت خوش آمدید. بیابانی برای دفاع از خشونت اخلاقی و اخلاقِ خشونت.

در عین حال، حمایت برخی دولت ها از تروریست ها از این نظر نیز قابل تامل است. اگرچه به نظر می رسد که تروریست ها دارای مفاهیمی همچون بازیگران نوین و سیاست گذاری هستند، اما می توان در سیاست بین الملل آنها را مزدوران نوین عرصه جنگ و سیاست نیز تلقی نمود.

اغلب کشورهای خاورمیانه، از بحران مشروعیت رنج می برند، و به لحاظ سیستم های امنیتی و دفاعی به شدت طفیلی کشورهای غربی می باشند. تروریسم بحرانی عمیق تر از آنی است که به نظر می رسد. بدون تردید، هرگونه ائتلاف با تروریست ها چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم، حاوی پیام های عمیقی است. این اتحادها و ائتلاف های پنهانی، بدون هیچ تردیدی نقض حقوق بشر است. به نظر می رسد هم فیلسوفان و هم دانشمندان علم سیاست و روابط بین الملل و نیز تصمیم گیران و تصمیم سازان می بایست اندیشه ای جدی و جدیدی را پی ریزی نمایند. به نظر می رسد، کاستی های عمیقی در این رابطه وجود دارد و نجات یک انسان، هرچه زودتر، نجات بشریت است.

رضا رضایی (مصدق)

مقالات بروز کشوری...
ما را در سایت مقالات بروز کشوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 169 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 18:37