حکمت روزه/از نظر حضرت راه در خطبه فدک چرا باید روزه بگیریم؟

ساخت وبلاگ
حکمت روزه از نظر حضرت راه در خطبه فدک چرا باید روزه بگیریم

در خطبه فدکیه در حکمت روزه آمده بود که خداوند روزه را برای تثبیت اخلاص قرار داده است جالب است که در میان آموزه ها و احکامی که حکمت آنها ذکر شده است, روزه وضعیت استثنایی دارد درحالی که سایر آموزه ها همگی ایجابی اند و سخن از باور یا فعلی است که انجام می دهیم تا به غایتی که به عنوان حکمت گفته شده است, نائل شویم, روزه فعل نیست, بلکه ترک است در روزه کارهایی را انجام نمی دهیم روزه نفی است

در آموزه های دینی فراتر از آنچه فرد باایمان به آن عقیده دارد و پایه ایمان را تشکیل می دهد، با دستورالعمل هایی برای شکل دهی به زندگی روبه روییم که از ناحیه وحی الهی آمده اند و در اصطلاح شرایع یا احکام خوانده می شوند. از میان این احکام، برخی حکمت یا وجه صدورشان در کتاب یا سنت نقل شده است. بویژه در سنت اگر پرسندگانی بوده اند که از پیامبر یا امامان، حکمت احکام یا علل شرایع را بپرسند، آنها در قبال این پرسش ها با ذکر آنچه بنیان احکام بر آنها نهاده شده، دریچه ای را به جانب معرفت ژرفای این دستورالعمل ها گشوده اند که بسیار ارزشمند است.

گاه در حسرت آنیم که چرا پرسندگان هشیارتری آن هنگام که دریچه های آسمان هنوز روی ما بی واسطه گشوده بود، به جای برخی از پرسش های کم مقدار از حکمت این احکام و علل این شرایع بیشتر نپرسیده اند. از جمله موارد نادری که دسته ای از این علل احکام یک جا برای ما نقل شده اند، خطبه ای است منسوب به فاطمه زهرا(س) به نام خطبه فدکیه که در یکی از فرازهای آن، از بیست آموزه و حکم دینی نام برده و حکمتی برای آن بیان شده است و از این جهت، نقلی کم نظیر به شمار می آید.

یکی از علل احکام در این فراز، علت صدور حکم روزه است و در خصوص آن چنین آمده است: و جعل... الصّیام تثبیتاً للاخلاص. می توان پرسید که حکمت این حکم را چگونه باید فهمید.

در آغاز خطبه فدکیه، پس از حمد و ثنای الهی و واگویی ژرفای توحید، اخلاص تأویل لااله الاالله دانسته شده است، یعنی رسیدن به مرتبه ای از توحید که آن را در اصطلاح توحید صفاتی می گویند. در توحید صفاتی، به این درک می رسیم که صفات، عین یکدیگر و نیز عین ذات اند؛ نه با یکدیگر در مغایرت اند و نه زائد بر ذات. برای درکی که هنوز بدین مرتبت از توحید نرسیده باشد، ممکن است صفات جای ذات را بگیرند و مانع از رسیدن به وحدتی شوند که در پس ذات است و خود را در صفات آشکار می سازد.

در خطبـــه آغـــازین کتـــاب نهج البلاغه در باب توحید، این سخن از امیرمؤمنان نقل شده است که اول الدین معرفته و کمال معرفته التصدیق به و کمال التصدیق به توحیده و کمال توحیده الاخلاص له و کمال الاخلاص نفی الصفات عنه. آغاز دین معرفت حق تعالی است و کمال معرفت اش، تصدیق اوست و برترین مرتبه تصدیق، توحید اوست و برترین مرتبه توحید، اخلاص است و برترین مرتبه اخلاص، نفی صفات از اوست؛ چراکه وجود هر صفتی گواهی بر غیریت موصوف می دهد و سخن از موصوف گفتن، گواهی بر غیریت صفت با آن است.

پس صفات که بروزهای حقیقت ذات الهی هستند، ممکن است برای درکی که هنوز به کمال توحید نرسیده است، حجاب شوند و این واقعیتی است که در مناجات شعبانیه بدان اشارت رفته است.

در این مناجات، سرور موحدان از خداوند چنین می خواهد: الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک. حتی تخرق ابصار القلوب حُجُب النّور فتصلَ الی معدن العظمه و تصیر ارواحُنا مُعلقه بعزِّ قُدسک. کمال گسستگی از ماسوا و روی آوردن به توحید، در این است که نه تنها حجب ظلمانیه، بلکه حجب نورانی را در دیده دل ما پاره کند و در پس این حجب، باقی نماند و با گذر از آنها، خود را به معدن عظمت و عزّ قدس الهی برساند. این، همان مرتبه اخلاص است. پس کمال اخلاص در نفی صفات به منزله حجاب است.

حال، در خطبه فدکیه در حکمت روزه آمده بود که خداوند روزه را برای تثبیت اخلاص قرار داده است. جالب است که در میان آموزه ها و احکامی که حکمت آنها ذکر شده است، روزه وضعیت استثنایی دارد. درحالی که سایر آموزه ها همگی ایجابی اند و سخن از باور یا فعلی است که انجام می دهیم تا به غایتی که به عنوان حکمت گفته شده است، نائل شویم، روزه فعل نیست، بلکه ترک است. در روزه کارهایی را انجام نمی دهیم. روزه نفی است. به همین دلیل، اگر روزه دار حتی در پسِ ذهن خود، این نفی را نفی کند، از روزه داری خارج می شود.

حال، اگر قرار باشد دستورالعملی برای زندگی نماد اخلاص، یعنی نفی صفات و رسیدن به توحید صفاتی باشد، آیا جز از روزه چنین کاری برمی آید؟ بیهوده نیست که روزه را برای اخلاص، بلکه برای تثبیت اخلاص در درون روح و دل موحد قرار داده اند.

پس روزه حکمتی بسیار فراتر از صرف یادآوری گرسنگی و تشنگی روز رستاخیز دارد و فراتر از تمرین اراده برای قوت بخشیدن به تقوا و فراهم آوردن امکان ترمزگرفتن در لغزشگاه های زندگی است و فراتر از برقراری نوعی همبستگی میان توانگران و نیازمندان در جامعه دینی است و وجوه دیگری که ممکن است به ذهن به عنوان علتی برای تشریع روزه برسد. روزه نماد برترین مراتب توحید است.

در روایتی قدسی از جانب حق تعالی در خصوص روزه آمده است که الصّوم لی و أنا أجزی به. روزه از آنِ من است و خود پاداش آن را می دهم. می توان پرسید که مگر سایر افعال عبادی ما جز برای رضایت حق تعالی هستند و کسی جز او پاداش آنها را می دهد، اما تأمل در این جایگاه روزه موجب می شود که دریابیم پاسخ اخلاص در توحید را نه اسباب و علل حاکم بر جهان که بازگشت شان به اوست، بلکه جز خود خداوند نمی تواند بدهد.

آخر سخن اینکه برخی این کلام قدسی را به اعرابی دیگر خوانده اند: الصّوم لی و أنا اُجزی به. روزه از آنِ من است و من خود پاداش آنم. ژرفای این سخن را رازدانان دانند و بجاست که لب در همین جا از سخن فروبندیم.

دکتر سیدمحمدرضا بهشتی

مقالات بروز کشوری...
ما را در سایت مقالات بروز کشوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 155 تاريخ : دوشنبه 29 خرداد 1396 ساعت: 3:56