نظریه روابط شی (مارگارت ماهلر)

ساخت وبلاگ

تعداد بازدید : ۱۰۹

مارگارت ماهلر عمدتا به تولد روان شناختی فرد که در ۳ سال اول زندگی صورت می گیرد؛ پرداخت. زمانی که کودک به تدریج از امنیت به نفع استقلال دست می کشد.

از نظر ماهلر، تولد روان شناختی فرد ظرف مدت چند هفته اول زندگی پس از تولد آغاز می شود و طی ۳ سال بعد یا قدری بیشتر، ادامه می یابد. منظور ماهلر از تولد روان شناختی این بود که کودک فرد مجزایی از مراقبت کننده اصلی خود می شود و سرانجام به احساس هویت می انجامد. کودک برای دستیابی به تولد روان شناختی یا تفرد، سه مرحله اصلی رشد و چهار زیر مرحله را می گذراند.

مارگارت ماهلر

مرحله اوتیسمی (autistic stage)

اولین مرحله اصلی رشد، اوتیسم بهنجار است که از تولد تا حدود ۲ ماهگی ادامه دارد. ماهلر (۱۹۶۷) برای توصیف مرحله اوتیسم بهنجار از قیاس فروید اقتباس نمود که تولد روان شناختی را با تخم پرنده تبدیل نشده به جوجه مقایسه کرد. نوزادان از قدرت مطلق برخوردارند، زیرا مانند پرنده ای که از تخم خارج نشده، نیازهای آنها به طور خودکار بدون اینکه مجبور باشند تلاشی کنند، برآورده می شوند. ماهلر برخلاف کلاین که نوزاد را وحشت زده در نظر داشت، به دوره های نسبتا طولانی خواب و فقدان تنش در نوزاد اشاره کرد. او معتقد بود که این مرحله، دوره خودشیفتگی کامل اولیه است که طی آن کودک از هیچ فرد دیگری آگاه نیست. او اوتیسم بهنجار را مرحله «بی شیئی» نامید، دوره ای که کودک به طور طبیعی پستان مادر را جستجو می کند. او با نظر کلاین مخالف بود که کودکان پستان خوب و اشیای دیگر را در من (Ego) جذب می کنند.

همزیستی (symbiosis)

همزیستی بهنجار، دومین مرحله رشد در نظریه ماهلر است. همزیستی بهنجار در حدود ۲ ماهگی زندگی آغاز می شود و در طول ماه پنجم به اوج می رسد. در طول این مدت، کودک طوری رفتار و عمل می کند که انگار او و مادرش نظام مقتدری هستند. اکنون پوسته شروع به ترک برداشتن می کند. ماهلر معتقد بود که این رابطه، همزیستی واقعی نیست، زیرا با اینکه زندگی کودک به مادر وابسته است، اما مادر مطلقا به کودک نیاز ندارد. همزیستی با علامت دادن دوجانبه کودک و مادر مشخص می شود. کودک در این سن می تواند چهره مادر را تشخیص دهد و قادر است خوشی یا ناراحتی او را احساس کند. مادر و دیگران هنوز «پیش اشیا» هستند. کودکان بزرگتر و حتی بزرگسالان گاهی به این مرحله واپس روی می کنند و ایمنی و مراقبت مادرشان را می جویند.

جدایی – تفرد

سومین مرحله اصلی رشد، جدایی – تفرد، در حدود ۶ ماهگی الی ۳۶ ماهگی ادامه دارد. کودکان از لحاظ روان شناختی از مادرشان جدا می شوند، به احساس فردیت می رسند و احساس هویت شخصی را پرورش می دهند. چون کودکان دیگر وحدت دو نفره با مادرشان را تجربه نمی کنند، باید هذیان مقتدر بودن را کنار بگذارند و با آسیب پذیری در برابر تهدیدهای بیرونی روبرو شوند. کودکان در مرحله جدایی – تفرد، دنیای بیرونی را خطرناک تر از آنچه در دو مرحله اول بود، احساس می کنند.

ماهلر مرحله جدایی-تفرد را به چهار زیر مرحله تقسیم کرد.

۱- تمایز (hatching)

مرحله اول تمایز است که تقریبا از پنج ماهگی تا ده ماهگی ادامه دارد و با جداشدن جسمانی از مادر، همزیستی مادر-کودک مشخص می شود. زیر مرحله تمایز شبیه از تخم درآمدن جوجه است. کودکانی که از لحاظ روانی سالم هستند، نسبت به غریبه ها کنجکاو می شوند و آنها را وارسی می کنند. کودکان ناسالم از غریبه ها می ترسند و خود را از آنها پس می کشند.

۲- تمرین (Practicing)

وقتی کودک با سینه خیز و راه رفتن از مادر دور می شود، زیر مرحله تمرین جدایی-تفرد شروع می شود. دوره ای که تقریبا از ۱۰ ماهگی تا ۱۶ ماهگی ادامه دارد. کودکان به راحتی بدن خود را از بدن مادرشان تشخیص می دهند، ارتباط خاصی با مادرشان برقرار می کنند و پرورش استقلال را آغاز می کنند. با این حال دوست ندارند نظارت مادرشان را از دست بدهند. آنها با نگاه خود او را دنبال می کنند و وقتی او دور می شود، ناراحتی نشان می دهند. بعدا آنها راه رفتن و جذب کردن دنیای بیرون را آغاز می کنند.

۳- تجدید روابط (rapprochement)

کودکان در ۱۶ تا ۲۴ ماهگی، تجدید رابطه با مادر خود را تجربه می کنند، یعنی دوست دارند خود و مادرشان را به صورت جسمانی و روانی، به کنار یکدیگر برگردانند. کودکان در این سن دوست دارند هر فراگیری جدید و هر تجربه تازه ای را با مادر خود در میان بگذارند. اکنون آنها می توانند به راحتی راه بروند، اما شگفتا که در مرحله تجدید رابطه، بیشتر از دوره قبل اضطراب جدایی نشان می دهند. افزایش مهارت های شناختی، آنها را از جدایی شان آگاه تر می کند و باعث می شود ترفندهای مختلفی را برای بازیافتن وحدت دو نفره که زمانی با مادرشان داشتند، امتحان کنند. چون تلاش ها هرگز به طور کامل موفقیت آمیز نیستند و کودکان به طور چشمگیری با مادر خود دعوا می کنند، وضعیتی که بحران تجدید رابطه نامیده می شود.

۴- پایداری اشیا 

آخرین زیر مرحله جدایی-تفرد، پایداری شی لیبیدوئی است که تقریبا در سال سوم زندگی روی می دهد. کودکان باید بازنمایی درونی پایداری را از مادرشان پرورش دهند تا اینکه بتوانند جدایی جسمانی از او را تحمل کنند. اگر این پایداری شی لیبیدویی پرورش نیابد، کودکان وابستگی به حضور جسمانی مادر خود را به خاطر امنیت خودشان، ادامه می دهند. کودکان باید تفرد خود را نیز تحکیم بخشند، یعنی باید یادبگیرند بدون مادرشان عمل کنند و روابط شی دیگری را پرورش دهند.

نتیجه گیری : 

نقطه قوت نظریه ماهلر، توصیف دقیق تولد روان شناختی بر پایه مشاهدات تجربی است که او و همکارانش در مورد تعامل های کودک-مادر انجام دادند. عقاید او را می توان به راحتی به بزرگسالان تعمیم داد. هرگونه خطا که در ۳ سال اول صورت گیرد (زمان تولد روان شناختی) می تواند به واپس روی های بعدی به مرحله ای که شخص هنوز جدایی از مادر و بنابراین، احساس هویت شخصی را کسب نکرده بود، منجر شود.

منابع :

۱- نظریه های شخصیت / جس فیست، گرگوری فیست / ترجمه : یحیی سیدمحمدی

۲- نظریه های شخصیت / حمزه گنجی، مهدی گنجی

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

  • عالی ()

  • متوسط ()

  • بی فایده ()

  • خوب ()

مطالب مرتبط :

مقالات بروز کشوری...
ما را در سایت مقالات بروز کشوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 144 تاريخ : چهارشنبه 21 تير 1396 ساعت: 18:45