نظریه های معنای زندگی

ساخت وبلاگ

از بزرگترین پرسش های بشر، پرسش از معنای هستی به نحو عام و معنای زندگی بشر به نحو خاص و معنای زندگی خود فرد به نحو اخص است. اینکه چه چیزی زندگی را معنا دار می کند، پرسش آشکار و مهمی است. اما چه چیزی مانع بسط و شکوفایی نظریه های مربوط به معنای زندگی شده است؟

یک عامل احتمالا این است که این عرصه، فاقد تعریف دقیق و روشن از خود پرسش معنای زندگی است. فیلسوفان در مورد مفاد بهزیستی و عمل به آن، احساس رضایت بیشتری دارند تا معنا و مفاد معنای زندگی، احتمال دیگر این است که دیدگاه های رایج کانتی و سودگرایانه به شبیه سازی اندیشه درباره ی مقولات هنجاری ادامه می دهند. نظریه پردازان هنجاری، اغلب قلمرو خود را به ۲ بخش اصلی خوشبختی و اخلاق تقسیم می کنند و بدین ترتیب جایی برای طرح پرسش های مربوط به معنای زندگی را دشوار می سازند و اگر جایی برای طرح پرسش از معنای زندگی پیدا شود، معمولاً تصور بر این است که فراتر از حد فهم بشر است(تدیوس،۱۳۸۶).

معنای زندگی

معنای زندگی



نظریه های معنای زندگی

درمان وجودی در بهترین شکل خود به عنوان یک رویکرد فلسفی و روان درمانی است که آبشخوری برای برخی از روش های روان درمانی است. یکی از این روش ها معنا درمانی است. فرانکل به عنوان شاگرد فروید، حوزه ی کاری خود را در روانپزشکی با جهت گیری روانکاوانه آغاز نمود، بعداً تحت تأثیر نوشته ی فیلسوفان وجودی قرار گرفت و روان درمانی خودش را با عنوان معنا درمانی در پیش گرفت (گواهی جهان،۱۳۸۸).

بر اساس نظر فرانکل، ناخوشی زمان ما عبارتست از بی معنایی یا خلاء وجودی که غالباً وقتی تجربه می شود که مردم خودشان را با امور عادی یا کار مشغول نمی سازند. فرایند درمانی زمانی به نتیجه می رسد که فرد با رنج بردن، کار و عشق، چالش ایجاد نماید. معنا درمانی بر پایه ی مفاهیم اساسی از قبیل آزادی، مسئولیت پذیری، ارزش ها و جستجوی معنا قرار دارد(کوری، ۲۰۰۱ به نقل از پور ابراهیم،۱۳۸۵)

آنچه فرانکل را از می و یالوم جدا می کند تأکید بدون قید او بر معنی زندگی است. بر اساس نظر فرانکل، وجود انسان شامل ۳ بعد جسمانی، روانی و روحانی است که سوی جنبه ی منحصر به فرد انسان است. در هر حال این ۳ باید فهمیده شوند چرا که شخص به عنوان یک کل مطرح است (وونگ، ۲۰۰۳).

معنا درمانی چند تکنیک خاص دارد که روی آنها تأکید می شود :

  1. تغییر نگرش
  2. قصد متناقض
  3. اندیشه زدایی
  4. لوگو دراما
  5. استفاده از معانی ماوراء الطبیعه (براد فورد،۱۹۸۷)

تغییر نگرش ها:
تا حدی شبیه روش شناختی است که طرز تفکر مراجع به چالش کشیده می شود.

قصد متناقض:
در این تکنیک به مراجع پیشنهاد می شود، سعی کند از همان کاری که می ترسد، همان را انجام دهد. یعنی فراخوانی عمدی عامل مزاحم.

اندیشه زدایی:
وظیفه ی مشاور تشویق مراجع به تفکر در مورد چیز دیگر غیر از مشکل.

لوگو دراما:
در این تکنیک، جلسه ی گروه درمانی تشکیل می شود و از افراد خواسته می شود خود را در موقعیتی خاص تجسم کنند و احساس خود را بیان نمایند، سپس هدایت می شوند که در این موقعیت معنایی برای مشکل خود بیابند، دیگران هم کمک می کنند و هم نظاره گر هستند.

معانی ماوراء الطبیعه:

با توجه به دیدگاه و زمینه ی اعتقادی سعی می شود به فرد کمک گردد برای رنج و ناراحتی خود معنایی بیابد و معنا درمانگر علاقمند است بداند مراجع چگونه نگرشش را به دنیا می سازد، اما در ابتدا با استفاده از فن گوش کردن، به هم فهمی مراجع می پردازد. بعد از گوش کردن بعد مهم دیگر این است که از مراجع پرسیده شود این موضوع برای شما چه مفهومی دارد و چرا مهم است (براد فورد، ۱۹۸۷).

معنا یا هدف در زندگی ارتباط مثبتی با عوامل روانشناختی دارد که منجر به سازگاری، رضایت از زندگی، احساس خوب روانشناختی، حمایت اجتماعی و دلایل زندگی کردن، می شود(مارتینی،۲۰۰۴).

فرا طبیعت باوری و طبیعت گرایی

نظریه های جدیدی که به معنای زندگی می پردازد تحت دو عنوان طبیعت گرایانه و فرا طبیعت باورانه از معنای زندگی است. فرا طبیعت باوری، نظریه ای است که می گوید زندگی یک فرد تنها در صورتی معنا دار است که او ربط و نسبت خاصی با قلمروی صرفاً روحانی داشته باشد و اگر خدا و روحی وجود نداشته باشد یا بر فرض وجود، شخص قادر به ارتباط درست با آنها نباشد در آن صورت زندگی فرد فاقد معناست.

نظریه ی طبیعت گرایی این را که معنای زندگی در صورت وجود یک نظام روحانی ممکن است را نفی می کنند. طبیعت گرایان ممکن است بپذیرند که خدا یا روح می تواند به زندگی معنا دهد، ولی آنها فقط ضروری بودن چنین شرایطی را برای معنا داری زندگی انکار می کنند. برای یک طبیعت گرا، زندگی با معنا می تواند از شیوه های بودن و عمل کردن در این جهان مطابق با آنچه علم می گوید، حاصل آید(تدیوس،۱۳۸۵).

معنای زندگی از دیدگاه طبیعت گرایان

الف) شخصی گرایی

نظریه ی شخصی گرایی می گوید آنچه به زندگی انسان معنا می بخشد وابسته به شخص است، لزومی ندارد جوهری روحانی باشد. بطور دقیق تر، این نظریه این مسئله را که آیا زندگی معنا دار است را تابع این مسأله می داند که آیا زندگی و اجزای آن متعلق به این یا آن میل هستند. شخصی گرایان درباره ی اینکه کدام توانایی های ذهنی، زندگی را معنا دار می کند، اختلاف دارند.

برخی معتقدند که احساسات اساسی اند، بطوریکه معنای زندگی عبارتست از رضایت داشتن از تصمیم ها یا مجذوب کارهای خود شدن. برخی اعتقاد دارند معنای زندگی تابع تمایلات است مثلاً تمایل به چیزی و بدست آوردن آن یا به دست آوردن چیزی که شخص آنرا ترجیح می دهد(پور ابراهیم، ۱۳۸۵). کسانی هم می گویند جنبه های معنادار زندگی مربوط به باورهاست. مثلاً بدست آوردن چیزی که شخصی آن را مهم می شمارد. در این راستا، هری فرانکفورت(۱۹۸۲) می گوید: زندگی آدمی در صورتی از معنا بهره مند است که او چیزی را دوست داشته باشد“.

ب) عین گرایی

نظریه ی عین گرایی، امکان این را که یک موقعیت رنج زا می تواند از نظر ذهنی، لذت بخش باشد یا اینکه انتخاب گری انسان بتواند به زندگی معنا دهد را رد می کند. یک نظریه ی عین گرا معتقد است که برخی از جنبه های زندگی طبیعی ما می تواند آنرا معنادار سازد اما نه فقط برای داشتن هرگونه رویکرد ایجابی ذهنی (تدیوس،۱۳۸۵).

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

  • متوسط ()

  • بی فایده ()

  • خوب ()

  • عالی ()

مطالب مرتبط :

مقالات بروز کشوری...
ما را در سایت مقالات بروز کشوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 149 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:02

خبرنامه