اخطار جامعه شناسانه درباره مهربانی های گسسته

ساخت وبلاگ
اخطار جامعه شناسانه درباره مهربانی های گسسته

اوج مهربانی ایرانی ها در مواقع بروز بلایا, حوادث ناگوار, یا مواقعی است که به هر دلیل اطرافیان ما در موقعیتی باشند که ما احساس کنیم به کمک و مهربانی ما نیاز دارند کمک به راه افتادن بساط عروسی یک زوج, یا زمانی که می خواهند برای نخستین بار برای خود خانه ای تهیه کنند نیز از این دست مهربانی هاست حساب ما در چنین مواقعی به معنی واقعی کلمه حساب نیست, بلکه این احساسات ما است که به طرز غیر قابل باور و غیر قابل کنترلی می جوشد در ادامه بیشتر بخوانید

این مهم است که ما در کنار همه ی ویژگی های دیگری که به عنوان خلقیات ایرانی به خود نسبت می دهیم، خود را مردمی مهربان می دانیم؛ دیوار مهربانی، و سبد مهربانی، نمود هایی از مهربانی های جدید جامعه ی ایران است، اما مهربانی مردم ما نسبت به خودی ها و حتی غریبه ها، پیشینه ای دیرینه دارد.

اگر بخواهیم صرفا نمودهای مهربانی بروز یافته در زلزله ی اخیر کرمانشاه را به تصویر بکشیم و همه ی آن ها را در مکانی خاص در معرض دید همگان قرار دهیم(که اکیدا توصیه می شود تا دیر نشده، گروه یا نهادی چنین زحمتی را متقبل شود) برای اثبات مهربانی ایران ها در شرایط کنونی کفایت کند؛ زوجی که نیمی از وام ازدواج خود را به زلزله زدگان اهدا کردند، زوج دیگری که حلقه ی ازدواج خود را به این کار اختصاص دادند، زوج سومی که کادوهای عروسی شان را هدیه کردند، آن مرد رفتگری که ضمن اهداء کمک، پوزش نامه ای هم ضمیمه ی آن کرد و قول داد به محض دریافت حقوق، باز هم کمک کند، کمک های مردم عادی گوشه و کنار کشور به نهادهای رسمی، حضور ورزشکاران و هنرمندان در میدان کمک رسانی، جمع آوری کمک از سوی اشخاص و استفاده از ظرفیتِ اعتمادی که اطرافیان به آن ها داشتند، و ده ها و صدها نمونه ی دیگر، از زیباترین جلوه هایی بودند که طی این چند روز به نمایش گذاشته شد. این شور و شوق و نوع دوستی، دل های مردم را به هم نزدیک تر کرد، و شعر معروف سعدی را بار دیگر در عمل معنا کرد؛ بنی آدم اعضای یک دیگرند.

می توان حدس زد که آن چه از سوی نهادهای رسمی و عموم مردم کمک شده است بسیار بیش از نیاز زلزله زدگان است، اما کماکان گزارش ها حاکی از نارسایی هایی در زمینه ی کمک رسانی ست و این موج که فروکش کند هرکسی به ناگزیر پی کار خویش می رود و زمانی مجددا به «صحنه» باز می گردند که بهانه ای دیگر ما را فرا بخواند. از قدیم گفته اند: «رهرو آن است آهسته و پیوسته رود/ رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود.» اجمالا می توان از این وضعیت با عنوان «مهربانی گسسته» یاد کرد یعنی آن نوع مهربانی که وابستگی زیادی به مکان و زمان و حادثه و نحوه ی انعکاس آن دارد. این وضعیت از دیدگاه جامعه شناختی چند نکته در خود نهفته دارد:

1- مردم ما مهربان اند و به رغم برخی ادعاها مردمی بی رحم نیستند(البته مهربانی و بی رحمی مفاهیمی نسبی و قابل اندازه گیری دقیق اند)

2- هر زمان «احساس» کنند به حضور آن ها در «صحنه» نیاز است، بسیار بیش از حد تصور ظاهر می­ شوند.

3- در هنگامه ی بلا و کمک، نهادی فراگیر، آموزش دیده، آماده، حرفه ای، و قادر به واکنش سریع برای دریافت کمک های مردمی و ساماندهی آن ها وجود ندارد.

4- اعتماد عموم مردم به اشخاص و گروه های مدنی بیش از اعتماد به نهادهای رسمی است(ثبت و ضبط و اعلام کمک های صورت گرفته به هر یک از این دو، می تواند صحت این ادعا را محک بزند).

5- بسیاری از کمک های مردمی در جای خود صرف نمی شود و توزیع آن ها به دلیل ضعف ساماندهی، بسیار ناعادلانه و نابهنگام است.

6- حضور پررنگ مردم برای کمک رسانی، خود، بعضا به مانعی جدی برای کمک رسانی مناسب تبدیل می شود.

7- نهادهای رسمی در فاصله ی دو حادثه، سرمایه گذاری و تلاش پیگیرانه ای برای جلب اعتماد عمومی نمی کنند و اصولا به چنین مقوله ای احساس نیاز نمی کنند و یا حتی باور ندارند.

8- حضور و کمک رسانی مردم، حضور و کمکی کاملا احساسی است و با عقلانیتی که می تواند اشکالات پیش گفته را برطرف کند، پشتیبانی نمی شود.

9- کمک احساس گرایانه خوب است اما دوام ندارد.

10- کمک احساس گرایانه اگرچه همبستگی اجتماعی را تقویت می کند اما ضعف همبستگی ملی و شکاف دولت- ملت یا فاصله گذاری میان نهاد های رسمی- غیررسمی را ترمیم نمی کند.

به همین دلیل مهربانی ها ما «پیوسته»، همراه با برنامه ریزی، آمیخته با عقلانیت، و دربردارنده ی اعتماد تعمیم یافته نیست. بیم آن می رود این نوع از مهربانی که آن را می توان «مهربانی گسسسته» نامید در شکل های آسیب زای خود، تبدیل به معضلی برای حوادث آینده شود.

مسابقه ی افراد، و گروه ها برای جمع آوری کمک بیش تر و اعلام عمومی آن در رسانه ها و شبکه های اجتماعی با نام فرد، گروه، شهر یا روستایی که آن کمک ها را جمع آوری کرده اند، یکی از این آسیب هاست که با فراموش کردن هدف(رسیدن کمک به موقع، عادلانه و سریع به آسیب دیدگان) می تواند مردم را که با دلی بی آلایش و با نیتی خیرخواهانه و خداپسندانه وارد میدان شده اند را به قول «رابرت مرتن»(جامعه شناس آمریکایی)در مناسک گرایی هایی آزار دهنده غرق کند.

با مرور روند کمک رسانی در زلزله ی اخیر، همه وظیفه داریم در آسیب شناسی «سازمان مدیریت بحران کشور» بکوشیم و کمک رسانی را از وضعیتی «گسسته» و ناپایدار به حالتی «پیوسته»، فراگیر، حرفه ای، و اثربخش تبدیل کنیم. وضعیت «پیوسته» همان چیزی است که هربرت بلومبرگ دیگر جامعه شناس آمریکایی آنرا «کنش پیوسته» می نامد.

مقالات بروز کشوری...
ما را در سایت مقالات بروز کشوری دنبال می کنید

برچسب : شناسانه,مهربانی, نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 217 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1396 ساعت: 8:49