سلول ها از قندها و چربی ها به عنوان منبع انرژی استفاده میکنند. اما نورون ها با وجود داشتن آنزیم های لازم جهت سوخت و ساز چربی ها و قندها، برخلاف بقیه سلول ها فقط از یک قند ساده(گلوکز) به عنوان منبع انرژی استفاده میکنند. علت این تفاوت این است که چربی ها و قندهای پیچیده نمی توانند از سد خونی- مغزی عبور کنند.
دستگاه عصبی از دو نوع سلول تشکیل شده است:
ساختار سلول عصبی (نورون)
سلول عصبی مانند بقیه سلول ها دارای غشا، سیتوپلاسم و هسته است. سلول عصبی ساختار ویژه ای دارد که شامل سه قسمت: دندریت، جسم سلولی و آکسون است.
دندریت : زائده های رشته مانندی هستند که پیام عصبی را از سایر سلول ها دریافت و به طرف جسم سلولی هدایت می کنند. هر چه دندریت ها بیشتر باشند سلول اطلاعات بیشتری دریافت می کند.
جسم سلولی (سوما/پرکاریون) : اصلی ترین بخش هر سلول عصبی است. هسته محتوی ماده وراثتی DNA می باشد، همچنین ریبوزوم ها که ساخت پروتئین ها را انجام می دهند فقط در جسم سلولی قرار دارند.
آکسون : یک رشته منفرد است که از جسم سلولی خارج شده و پیام عصبی را از جسم سلولی دور و به سایر سلول ها میرساند. آکسون در انتهای خود به شاخه هایی تقسیم میشود که به این انشعابات، انشعاب موازی میگویند.
انتقال پیام عصبی در نورون جهت دار بوده و از دندریت به سمت آکسون است. به محل ارتباط یک سلول عصبی با یک سلول دیگر، سیناپس گفته میشود.
انواع ارتباط سیناپسی
فراوانترین نوع سیناپس، سیناپس آکسون به دندریت است.
سلول های پیش و پس سیناپسی
در محل سیناپس، پیام عصبی از نورون به سلول بعدی (که می تواند سلول عصبی یا غیر عصبی باشد) انتقال مییابد.
هر نورون با هزاران نورون دیگر در ارتباط است و ممکن است از طریق سایر نورون ها، تحریک یا بازداری شود. واکنش نورون در هر زمان به جمع جبری این تحریکات و بازداری ها بستگی دارد. اگر نورون تحریک شود، جریان تحریک به آکسون و از طریق آن به نورون بعدی میرود.
غلاف میلین
در اطراف دندریت و آکسون نورون های بزرگ پوششی سفید رنگ (از جنس فسفولیپید و پروتئین) به نام غلاف میلین وجود دارد. این پوشش پیوسته نیست و در نقاطی قطع میشود که به این نواحی، گره رانویه گفته میشود. هدایت پیام عصبی در نورون های میلین دار به صورت جهشی از یک گره رانویه به گره رانویه دیگر انجام میگیرد، به همین دلیل وجود غلاف میلین سرعت هدایت پیام عصبی را افزایش میدهد.
رنگ سفید برخی اعصاب و نواحی مغز و نخاع، به دلیل وجود نورون های میلین دار در آن نواحی میباشد.(آکسون های بدون میلین خاکستری رنگ هستند). ابتدای آکسون که مجاور جسم سلولی است “پیاز” یا “مخروط” آکسون نام دارد و بدون میلین است.
آکسون های میلین دار فقط در اعصاب مهره داران یافت میشود. (اعصاب بی مهرگان همگی بدون میلین است). هر چه سلول عصبی قطورتر، قطر غلاف میلین و به تبع آن فاصله گره های رانویه بیشتر و لذا جهش در مسافت طولانی تر اتفاق میافتد و سرعت هدایت پیام عصبی افزایش می یابد.
در بیماری MS (بیماری خود ایمنی مالتیپل اسکلروزیس یا اسکلروز چندگانه) سیستم ایمنی بدن به غلاف میلین حمله میکند و باعث از بین رفتن بخش هایی از غلاف میلین می گردد.
نورون یک قطبی
نورون دوقطبی
نورون چندقطبی
سلولهای نوروگلیا (بافت همبند عصبی)
در دستگاه عصبی علاوه بر نورون ها، سلول های دیگری به نام نوروگلیا حضور دارند.
مجموعه سلول هایی که کار واحدی انجام میدهند بافت نامیده میشوند. بافت همبند بین بافت های دیگر بدن قرار میگیرد و از آنها محافظت و پشتیبانی میکند. در دستگاه عصبی مرکزی وظیفه بافت همبند را سلول های نوروگلیا انجام میدهند.
نوروگلیاها به هیج عنوان پیام عصبی را منتقل نمیکنند بلکه وظیفه آنها پشتیبانی از نورون ها میباشد. تعداد نوروگلیاها تقریبا ۹ برابر نورون ها میباشد ولی چون اندازه آنها تقریبا یک دهم اندازه نورون ها است کمی بیشتر از نصف حجم مغز را اشغال میکنند.
۱) میکروگلیال ها (سلول های گلیال کوچک)
بدلیل اندازه کوچکشان به این نام خوانده میشوند. چون از لایه مزودرم جنینی منشأ می گیرند به آنها “مزوگلیا” نیز گفته میشود. سلول های دفاعی دستگاه عصبی میباشند که در هنگام آسیب های مغزی فعال شده و عمل بیگانه خواری (فاگوسیتوز) را انجام میدهند.
۲) ماکروگلیاها (آستروگلیا / آستروسیت / سلول های ستاره ای شکل)
بزرگترین و فراوان ترین سلول های گلیال هستند. چون ستاره ای شکل هستند به آنها آستروسیت یا آستروگلیا گفته می شود.
وظایف آستروسیت ها: تکثیر خود برای پر کردن جای نورون های مرده، پر کردن فضای بین نورون ها، کنترل میزان ناقل های شیمیایی سیناپس از طریق ایجاد پوشش اطراف آنها، ایجاد سد خونی مغزی(با اتصال به جدار مویرگ ها)، ذخیره سازی پتاسیم برای مواقع فعالیت شدید عصبی، ذخیره سازی گلوکز.
۳) الیگودندروسیت ها (الیگودندروگلیا / سلول های گلیال کم دندریت)
وظیفه ساخت غلاف میلین در دستگاه عصبی مرکزی را بر عهده دارند.(در دستگاه عصبی محیطی که الیگودندروگلیاها وجود ندارند، میلین سازی به عهده سلول های شوان است). الیگودندروسیت به صورت همزمان برای چندین نورون غلاف میلین میسازد، ولی سلول های شوان فقط برای یک نورون یا بخشی از یک نورون غلاف میلین میسازند).
۴) نوروگلیای آپاندیمی
این سلول های مژه دار نقش ساختمانی دارند و با چسبیدن بهم پوششی در حفره ها، بطن ها و مجاری دستگاه عصبی ایجاد میکنند و به عبارتی آنها را فرش میکنند.
۵) نوروگلیای محیطی (سلول های ماهواره ای)
در اعصاب محیطی میلین سازی به عهده این سلول ها است که مهمترین آنها سلول های شوان است.
در دوران جنینی، سلول های گلیال ویژه ای به نام گلیای پرتویی وجود دارد که به رشد آکسون ها و دندریت ها و هدایت رشد آنها در مرحله رشد جنینی کمک میکند. این سلول ها پس از بلوغ مغز تبدیل به آستروسیت ها میشوند. بعد از مرحله جنینی، هدایت رشد آکسون ها و دندریت های محیطی توسط سلولهای شوان انجام می شود، به همین دلیل قدرت ترمیم در اعصاب محیطی بیشتر از اعصاب مرکزی است.
عصب : اجتماعی از چندین نورون میباشد که در یک مسیر خاص عصبی قرار دارد و اطراف آنها را غلافی پوشانده است.
اعصاب به سه دسته حسی خالص، حرکتی خالص و مختلط تقسیم بندی می شوند.
در اعصاب مغزی هر سه نوع عصب حسی، حرکتی و مختلط مشاهده میشود.
منبع : روان شناسی فیزیولوژیک / محمد کریم خداپناهی / نشر سمت
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 177