قالیباف در مدت طولانی شهردار بودنش چه رفتاری با خبرنگاران و رسانه ها داشت؟

ساخت وبلاگ
قالیباف در مدت طولانی شهردار بودنش چه رفتاری با خبرنگاران و رسانه ها داشت

بعد از ١٢ سال شهردار تهران بودنِ محمدباقر قالیباف و حدود ١٠ سالی که به عنوان خبرنگار در رسانه های مختلفی با شهردار تهران در ارتباط بوده ام, به خودم حق می دهم این سؤال را بپرسم که چرا او احساس کرد نیازی به ما ندارد و نه تنها ما را در بسیاری از برنامه های خبری و همایش ها و اتفاقات مهم شهری حذف می کرد, بلکه جواب سؤالاتمان را حتی وقتی به دایره تنگ و شلوغ و پر از محافظ او می رسیدیم, نمی داد و با لبخند می گذشت شهردار تهران در همان سال های ابتدایی حضور در بهشت, دو بار نشست خبری با همه رسانه ها برگزار کرد و در ادامه, سخنگویی را برای ارتباط خبرنگاران با این مجموعه انتخاب کرد, اما در هر دو این موارد نقص و کم کاری داشت

قالیباف که با سابقه ای چشمگیر و دهان پرکن از نیروی انتظامی به شهرداری تهران آمده بود و حتی خبرنگاران از حضور او در شهرداری تهران، به واسطه ارتباط خوبشان با او خوشحال بودند، مدتی بعد تغییر رفتار داد. کسی که درِ دفترش در نیروی انتظامی به روی خبرنگاران باز بود، حالا دیگر در آخرین طبقه ساختمان بهشت، از بالا به شهر نگاه می کرد و دیگر به خبرنگاران نیازی نداشت؛ چراکه شهرداری تهران برای خود انبوهی از رسانه ها را داشت و هر تعداد روزنامه و سایت و ضمیمه و مجله که مورد نیاز شهردار و زیرمجموعه اش بود خیلی زود مجوز می گرفت.

بررسی آماری از اخبار سال های گذشته، فارغ از حافظه ما خبرنگاران، می گوید شهردار تهران در ١٢ سال گذشته به جز برنامه های خبری که به عنوان «در جمع خبرنگاران» و «در حاشیه» هم زمان با افتتاح های متعدد داشت و همه رسانه ها دعوت نبودند، نشست خبری با همه رسانه های مکتوب و تصویری و خبری نداشته است. البته قالیباف در برهه های زمانی خاصی، چند دیدار غیررسمی و غیرخبری با برخی از رسانه ها داشت و در یک مورد هم به شکلی موردی نشستی جداگانه درباره آسیب های اجتماعی در محله هرندی داشت.

او در همان سال های اولیه سیدهادی ایازی را هم زمان با معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران، به عنوان سخنگوی خود معرفی کرد. قرار بود جلسات هفتگی و دو هفتگی سخنگوی شهرداری تهران، به شکلی مداوم ادامه یابد، اما این گونه نشد و فاصله ها هر بار بیشتر شدند تا جایی که سخنگوی شهرداری تهران را باید با پیامک درباره موضوعی ترغیب به پاسخ گویی می کردیم. اما همین روزنه و آب باریکه هم در این ارتباط نابرابر غنیمتی بود که از سال ٩٢ و جدایی ایازی از قالیباف و رفتن او از شهرداری تهران از دست رفت. از سال ٩٢، یعنی زمانی که محمدباقر قالیباف با شکست در انتخابات ریاست جمهوری، با یک دور عجیب قانونی برای سومین بار شهردار تهران ماند، تغییرات جالب و قابل توجه در شهرداری تهران کلید خوردند، اما شهرداری که تا آن زمان عملا روابط عمومی پاسخ گو در ارتباط با رسانه ها نداشت، دیگر سخنگو هم نداشت.

این نکته شاید حالا و پس از ١٢ سال تا حدی از خاطره ها دور باشد، اما شهردار تهران و روابط عمومی این مجموعه که همواره به نحوی خود را پاره ای مستقل می دانسته، کاملا یک سویه و یک جانبه اخبار شهری را مخابره و منتقل کرده است و نهایت همکاری این مجموعه با رسانه ها، برگزاری همان برنامه های افتتاحیه محله ای و منطقه ای بود که آن هم در این سال های آخر، به دلیل عملکرد ضعیف و گزینشی با حداقل استقبال از سوی رسانه ها مواجه بود. این نکته جزء موارد کمتر گفته شده در نقد درون مطبوعات و رسانه هاست که در این سال ها، به نحوی از انحا وابسته به ارتباط با شهرداری تهران و به طور مشخص روابط عمومی شهرداری تهران بودند. چه اینکه اگر این ارتباط برقرار نبود، در گرفتن برخی حقوق اصلی شان مثل گرفتن طرح ترافیک، باید هر سال اعلام برادری می کردند و در سایر موارد ارتباطی هم در رقابت با سایر رسانه ها، کلاهشان پس معرکه منفعتشان می افتاد. پروژه های مختلف خبری، پست های مختلف در شرکت ها و سازمان ها و امتیازهای متفاوتی که از مجموعه های خدماتی دریافت می شد، فارغ از هدایای مختلف بین رسانه ها داده می شد و می شود و با وجود این، دیگر نمی توان از این موجود فلج شده انتظار تکانی برای دیدن و کنکاش از عملکرد مجموعه کلان شهرداری تهران را داشت. واقعیت این است که شهرداری تهران در این سال ها روند معیوب پیش از خود را ارتباط روابط عمومی با رسانه ها، با ترفند هم چوب هم پیاز در پیش گرفت. ترفندی که در آن با برخی رسانه ها گرم می گرفت و به عبارتی «جیک تو جیک» می شد، با برخی دیگر بده بستان راه می انداخت و با برخی دیگر فقط حذف و طرد را در پیش می گرفت.

نامدار صداقت، مدیر روابط عمومی شهرداری تهران که از جمله مدیران اتوبوسی قالیباف بود که از نیروی انتظامی به بهشت آمده بود، تا پایان دوره دوم شهرداری تهران او را وفادارانه همراهی کرد. صداقت به خوبی توانست رسانه ها را در مشت خود نگه داشته و آنها را به بهترین شکل وابسته به شهرداری نگه دارد. بعد از او و در انتظار برای معرفی فردی رسانه ای و شناخته شده برای روابط عمومی شهرداری تهران، در حالی که رسانه ها و مخاطبان بیرونی همه منتظر تغییراتی ملموس و قابل توجه در روابط عمومی شهرداری تهران و جان دادن به این ارتباط از دست رفته بودند، شهرام گیل آبادی به جای او نشست.

او از همان ابتدا با عملکردی یک جانبه، در ارتباط با رسانه ها و اعضای شورای شهر تهران نشان داد سوابق و تدریس در حوزه ارتباطات، به تنهایی گواه بر توانمندی در برقراری تعادل میان این نهاد عمومی با رسانه ها و مردم نیست. او نیز با استفاده از منابع مالی بدون ردیفی که تازه از سال ٩٣ در بودجه ردیف دار شدند، انبوهی از برنامه های کم کارکرد را به راه انداخت و بیشتر از قبل با برنامه های نمایشی سر رسانه ها را گرم کرد؛ در حالی که باز هم خبری از پاسخ گویی نبود.

حداقل در دو سال اخیری که نویسنده گزارش در روزنامه «شرق» فعال است، دو نامه مکتوب برای گفت وگو با شهردار تهران ارسال شد که بدون نتیجه ماند و در این میان مذاکرات و درخواست های شفاهی جای خود را دارد و می توان این احتمال را داد که رسانه های دیگری هم چنین درخواست هایی داشته اند، اما مخاطبان بیرونی می توانند قضاوت کنند که شهردار تهران را به جز در رسانه های خودی به علاوه تلویزیون و رپرتاژهای گران تر از گران در کدام رسانه ها، پاسخ گو دیده اند؟ اما باید پرسید که چرا شهردار تهران نمی خواست با ما حرف بزند؟

به گزارش «شرق» و بر اساس معرفی که روی خروجی مؤسسه همشهری قرار گرفته است، شهرداری تهران به جز روزنامه همشهری، دارای مجموعه هایی همچون «همشهری آنلاین»، «کتاب همشهری»، «همشهری کتاب سال»، «مرکز توسعه ارتباطات و آگهی ها» و مجموعه ضمائمی همچون «همشهری محله»، «دوچرخه»، «مسافر»، «شهر ورزش»، «همشهری استانی» و «حقوق همشهری» است. به این مجموعه باید گروه مجلات همشهری شامل «همشهری جوان»، «همشهری مثبت»، «همشهری دیپلماتیک»، «همشهری خردنامه»، «همشهری ماه»، «سرنخ»، «سرزمین من»، «داستان»، «آیه»، «پایداری»، «دانستنیها»، «تماشاگر»، «٢٤»، «الف» و «همشهری دیجیتال» را هم اضافه کرد. مؤسسه همشهری همچنین یک مرکز آموزش و پژوهش دارد.

روابط عمومی شهرداری تهران هم که در دوره جدید، اسمی عریض وطویل به خود گرفت، چندین رسانه داخلی دارد؛ یعنی فارغ از سایت خبری- تحلیلی شهرنوشت و تهران سما و آژانس عکس تهران که در همه این سال ها تنها وظیفه شان انتقال عین به عین اظهارات و تصاویر شهردار تهران و مدیران او بوده است، چندین سایت خبری - تحلیلی جداگانه و مستقیم و غیرمستقیم راه اندازی شدند و چندین نشریه داخلی نظیر «تهران شهر»، «هفته نامه تهران» و «وقایع تهرانیه» با هزینه هایی که هیچ گاه گزارشی از آنها داده نشده فعال کردند. باید گفت همه اینها فارغ از اقدامات و عملکرد شهرداری های ٢١ منطقه تهران و شرکت ها و سازمان های زیرمجموعه شهرداری تهران بوده است که همه اینها در ایامی خاص و برهه هایی ترجیحا انتخاباتی، عملکرد و کاربردها و محتواهایشان عموما تغییراتی ملموس پیدا می کرد.

در این میان باید از تلاش شهرداری تهران برای واردشدن به فضای روزنامه داری هم نوشت. روزنامه تهران امروز با سابقه ای اندک سرنوشتی طولانی نداشت، اما بسیاری از سایت های خبری - تحلیلی و سیاسی که بهتر است به علت تعدد و تنوع و تغییرات زیاد نامشان را «چی چی نیوزها» بگذاریم، همچنان به حیات پر از وابستگی خود ادامه می دهند.

شهردار تهران در ١٢ سال گذشته عملکردی پر سؤال و ابهام را پشت سر گذاشت و حالا بدون پاسخ گویی به شورا و رسانه ها قرار است چندی دیگر از بهشت برود. عدم پاسخ گویی که در مورد آن صحبت می کنیم البته شامل رسانه های تصویری نمی شد و همواره نمایندگان این قشر رسانه ای که بین همه مسئولان از محبوبیت خاصی برخوردارند، جزء صفوف اول برنامه های خبری بودند؛ رسانه ای که اتفاقا برای شهردار تهران نوشابه های گرانی را در شب افتتاح های مهم باز می کرد و به تعبیر رحمت الله حافظی، عضو شورای شهر تهران، رپرتاژ خرج می کرد. رسانه های تصویری ای که در این ١٢ سال حامی و همراه همیشگی برنامه های خبری شهردار تهران بودند و صدای او را یک جانبه و گزینشی به مردم می رساندند البته از سفره پهن شده در شهرداری تهران چندان بی نصیب نبودند. اخباری که در این دوره شورا از سوی اعضا در مورد گرفتن امتیازات خاص خبرنگاران و برنامه های خبری بیرون می آمد گویای این حجم تعامل سازنده بود. محسن سرخو خبر از خبرنگارانی داد که اسمشان در فهرست واگذاری املاک بود یا برایشان در مترو کتاب اختصاصی چاپ کرده اند و رحمت الله حافظی از سوله های مدیریت بحرانی اسم برد که برای برنامه هایی همچون خندوانه و عموپورنگ و اکسیر، محرمانه و... اجاره داده شده اند.

به گزارش «شرق»، آنچه که در مورد عملکرد روابط عمومی شهرداری تهران و زیرمجموعه های آن گفته می شود از حدود دو سال قبل تاکنون ردیف اعتباری مشخص دارد و می توان عددی را برای آن در نظر گرفت. این مجموعه که اتفاقا تا دو سال قبل علاوه بر اعتبار مالی، ساختار مشخصی هم نداشت، از سال ٩٥ دارای ساختار و ردیف بودجه شد. شهردار تهران که مدعی شفافیت در عملکرد در ١٢ سال گذشته است، برای مجموعه های مهمی همچون سامانه های ١٨٨٨ و ١٣٧، روابط عمومی مناطق و مرکز و ایثارگران ردیف اعتباری مشخص اختصاص نداده بود و در همه این سال ها اعتبار این مجموعه ها را از ردیف های مربوط به نورپردازی و جداول تأمین می کرد. حال باید پرسید که اگر تنها خبرنگار حوزه شهری باشید و بارها از زبان اعضای شورای شهر تهران و مدیران شهری در مورد جابه جایی های بدون حساب وکتاب و برنامه اعتبارات شرکت ها و سازمان ها و شهرداری مرکز شنیده باشید، کافی نیست تا در مورد این نداشتن ردیف اعتباری مشخص برای روابط عمومی با چنین عملکردی حتی اندکی قضاوت کنید؟

شورای شهر تهران در دوره دوم و سوم و چهارم بارها درمورد عملکرد کمی و کیفی مؤسسه همشهری و روابط عمومی شهرداری تهران سؤال و تذکر و حتی پیشنهاد تحقیق و تفحص داشته است، اما هیچ گاه در مورد عملکرد این مجموعه ها اعلام گزارش و توضیحی نشده است و این مجموعه ها تنها کارشان گرفتن سپری محکم در برابر رسانه های منتقد و البته پول خرج کردن برای تبلیغات بیشتر و بیشتر است.

نظر حسابرس درباره بسیاری از زیرمجموعه های ارتباطی شهرداری تهران از جمله «پیام رسا» و «همشهری» در سال های مختلف از جمله در حسابرسی سال ٩٢ مشروط اعلام شده است و تلاش اعضای شورا برای دسترسی به اطلاعات و آمار بیشتر عملکردی از درون این مجموعه بنا بر گفته چند عضو دوره چهارم به خبرنگار «شرق» به در بسته خورده است. محسن سرخو، عضو شورا در دوره چهارم چندی قبل به «شرق» گفت: انتظار این است که تابع مقررات باشد و نشریات غیرضرور دارند که هیچ کدام مجوز شورا را ندارد و هزینه کرد آنها غیرقانونی است. سفرهای غیرضروری در روابط عمومی و امور بین الملل بوده است. ما تنها می توانیم تذکر بدهیم و نمی توانیم دخالت در اجرا کنیم. طبق گزارش کمیسیون بودجه که رسما خودشان اعلام کرده اند، فقط هفت نشریه بدون مجوز را اعلام کرده اند و الی ماشاءالله قراردادهایی در مؤسسه همشهری وجود دارد که با آیین نامه مالی و معاملاتی شهرداری تهران تطابق ندارد و باید مزایده عمومی باشد اما قراردادهای میلیاردی را با افراد خاص سال های سال تکرار می کنند و کسی هم پاسخ گو نیست.

محمدمهدی تندگویان هم به «شرق» می گوید که مشکل کل مجموعه شهرداری تهران در این چند سال و به خصوص روابط عمومی آن این است که خود را مجموعه ای خدماتی نمی داند و به همین دلیل هر کاری می کند جز این موضوع که وظیفه اصلی آن است. او می گوید مسئله دیگر این است که شهردار و بسیاری از مدیران او با دیدگاهی نظامی وارد مجموعه ای خدماتی شده اند و با این روحیه سانسور و عدم اطلاع رسانی را در پیش می گیرند و حتی از بیان عملکرد مثبت خود هم ابا دارند چون دچار خودسانسوری هستند و مدیرانی هم که در این حوزه می گذارند، شناختی از این حساسیت ها ندارند.

به طور حتم آنچه گفته شد، بخش کوچکی از انتقادها به عملکرد مجموعه ای بسته و محدود به نام روابط عمومی شهرداری تهران در ١٢ سال گذشته بوده است. انتقادهایی که شاید اگر از بند تعلقات و منفعت های مختلف رها شوند، رسانه به رسانه متفاوت است و آن وقت می توان عملکرد واقعی شهردار و شهرداری تهران را در میان آنها قضاوت کرد. شهردار تهران با وجود چنین امپراتوری بزرگ و پرپولی که اتفاقا تاکنون سر و ته آن هم چندان معلوم نبوده است، نه تنها نیازی به رسانه های دیگر برای پوشش اقدامات و برنامه های خبری و اجرای برنامه های موردنظرش نداشته بلکه تا می توانسته برای طرد و تضعیف و وابستگی آنها هم کوشیده است و به نظر می رسد اگر این روند اصلاح نشود، این ریشه های هرس نشده و پرتوقع حتی با رفتن این شهردار و تغییرات مدیریتی به شکلی متوقعانه همچنان باقی می ماند و شاهد هیچ تغییری نخواهیم بود

معصومه اصغری

مقالات بروز کشوری...
ما را در سایت مقالات بروز کشوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 136 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 4:38