ایرانی ها! آب نیست! آب نیست! آب نیست!

ساخت وبلاگ
ایرانی ها آب نیست آب نیست آب نیست

به شرایط محیط زیست ایران نیک بنگریم هنگامی که شرایط برای نسل حاضر نیز سخت شده, چگونه از نسل های آتی سخن بگوییم و از حق آن ها برای زیستن در یک محیط زیست سالم دفاع کنیم, درحالی که می دانیم باید شرایطی مطلوب برای آیندگان این سرزمین به جای بگذاریم

به استان های مختلف کشور با دید باز نگاه کنیم؛ازغرب تا شرق و حتی در جنوب، درگیر خشکسالی و کمبود منابع آب هستیم! در بسیاری از مناطق روستایی اگر لحظه ای تانکر های آب دیر برسند، فاجعه انسانی رخ خواهد داد! در شمال کشور، چالش آلودگی های گوناگون سلامت مردم را به مخاطره انداخته است. بحران عدم مدیریت اصولی پسماند نه تنها در شمال بلکه در سراسر کشور چرخه سبز امنیت غذایی را هدف گرفته و در دل مناطق جنگلی و حساس می توانیم شیرابه های حاصل از پسماندها را ببینیم که به سمت منابع آب های زیرزمینی حرکت کرده و متاسفانه هر روز بر عمق آسیب های زیستی ناشی از آن افزوده می شود! امروز استان هایی همچون کرمان، خوزستان، خراسان جنوبی، فارس و حتی اطراف پایتخت درگیر تنش آبی بوده و شرایط برای زندگی دشوارتر از گذشته شده است. درحالی که نخستین و بیشترین آسیب را جوامع محلی دیده که با از دست رفتن زمین های کشاورزی، دام و به خطر افتادن سلامتی فرزندان شان مجبور به کوچ اجباری به کلانشهرها خواهند شد. این گونه باید منتظر مالیات های سنگین اجتماعی و فرهنگی باشیم.

درحقیقت با از دست رفتن منابع آب و در نظر گرفتن شرایط خاص اقلیمی کشور که در کمربند خشک و نیمه خشک زمین قرار داشته با چالش بیابان زایی روبه رو شده و این گونه خاک ارزشمند خود را از دست داده ایم. در نهایت این تنوع زیستی و امنیت غذایی ماست که ورشکسته خواهد شد! در حقیقت گسترش بیابان، سند بسیار محکمی از اقدامات نابخردانه ما انسان ها محسوب می شود که گواهی این مطلب است که ما هنوز نیز در میان توهمات ناشی از راهبردهای اقتصادی و سیاسی گرفتار هستیم.در جهان امروز اهمیت و جایگاه نگهداشت منابع جنگلی و مرتعی در کنار موضوع حفاظت اصولی از اکوسیستم های آبی به دلیل ایجاد ثبات در منابع خاکی از طریق کارشناسان و دانشمندان حوزه محیط زیست و علوم مرتبط با اقلیم ثابت شده است. باوجود تمام مقالات علمی و معتبری که سالانه از طریق جامعه علمی منتشر و به گوش جهانیان می رسد، شاهد روند رو به رشد بیابانی شدن مناطقی هستیم که قربانی خودخواهی های بی پایان ما انسان ها شده و می شوند! امروزه کاشت محصولاتی که برای تولید آب فراوانی را طلب می کنند، در بسیاری از مناطق کشور ممنوع شده اما شاهد کشت محصولی همچون برنج در مناطق بحرانی هستیم. از سوی دیگر در مناطق جنوبی و نفت خیز کشور، استخراج نفت سبب بروز آلودگی شده و زمین های فراوانی حاصلخیزی خود را به دلیل آلودگی منابع زیرزمینی از دست داده اند!

آیا به راستی کمر به خودکشی زیستی خود بسته ایم؟در این بین، سهم ما از ریزش های جوی تنها یک سوم میانگین بارندگی جهان بوده و با این میزان تبخیر و تعرق نیز با آماری نزدیک به سه برابر میانگین جهانی و با توجه به موضوع تغییر اقلیم که روی شاخص های مختلف زیستی اثر گذاشته، نمی توان از سدهای بزرگ انتظار معجزه داشت!این سوال ها تکراری است، اما چرا امروز کانون های تولید گرد و غبار در استان های غربی و جنوبی و حتی شمالی کشور درحال گسترش هستند؟ چرا شرایط اقلیمی زاگرس و البرز درحال تغییر و حرکت به سمت بیابانی شدن است؟ جواب این سوال ها را می توانیم در عملکرد خویش پیدا کنیم، آن هنگام که شتابزده به سمت توسعه ناپایدار گام برداشتیم و با بهره کشی های گوناگون، شرایط را برای نسل حاضر به مخاطره انداختیم. در مقابل،احداث آبگیرهای کوچک،بازیافت آب در صنایع،استفاده از کشاورزی نوین و تعطیل کردن سنت های مخرب آن،سیاست های کنترل جمعیت،جلوگیری از تخریب و نابودی جنگل ها و مراتع،حفاظت از منابع خاک،نگهداشت سدهای زیرزمینی،احداث نیروگاه های خورشیدی و بادی،حراست از رودخانه های کشور،برخورد بی چون و چرا با کسانی که در پی حفر چاه های غیرمجاز هستند و گرفتن مالیات های بسیار سنگین از صنایعی که در هدر رفت آب نقش عمده ای داشته و الزامات محیط زیستی را رعایت نمی کنند،می توانند راهگشای این تنش آبی رنگ باشند!

نگاهی به فعالیت های معدنی خود بیندازیم،اگر براساس اصول و استانداردهای محیطی و توان اکولوژیک حرکت می کردیم، آیا امروز با چالش فرسایش خاک و از بین رفتن پوشش های جنگلی و مرتعی روبه رو می شدیم؟ امروزه کشورهای توسعه یافته با برنامه ریزی درست و آینده محور از منابع آب خود حفاظت کرده و حتی در کشورهایی همچون کانادا که منابع آب در خطر نیست، میلیون ها دلار برای حفظ و نگهداشت آن از طریق جامعه علمی هزینه و با داشتن برنامه هایی خردمندانه و بر اساس شناخت از شرایط درپی حفاظت هر چه بیشتر از منابع جنگلی خود است. علت این آینده نگری، شرایط اقلیمی زمین گفته شده که به دلیل فعالیت های انسان ساخت، افزایش جمعیت و تخریب منابع، پیچیده و غیرقابل پیش بینی شده است. اگر شرایط این گونه ادامه یابد، روزی خواهد رسید که نفت نیز ما را نجات نخواهد داد! کلام آخر اینکه امروز می توانیم با استفاده از راهبردهای عقلانی و کار کارشناسی شده و استفاده درست از منابع به طبیعت اجازه نفس کشیدن و احیا شدن بدهیم و بدانیم که راه حل برای تمامی این بحران ها وجود دارد؛ به شرطی که خود را از لبه پرتگاه کنار بکشیم.

محسن تیزهوش

روزنامه قانون

مقالات بروز کشوری...
ما را در سایت مقالات بروز کشوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 136 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1396 ساعت: 22:22