سبک ها و پاسخ های مقابله ای ناسازگار

ساخت وبلاگ

تعداد بازدید : ۶۶

بیماران در اوایل زندگی به منظور انطباق با طرح واره ها، پاسخ ها و سبک های مقابله ای ناسازگار را بوجود می آورند تا مجبور نشوند هیجانات شدید و استیصال کننده را تجربه کنند. تمام سبک های مقابله ای در نقش فرایند تداوم طرح واره عمل می کند.

طرحواره ها فقط شامل خاطرات، هیجانات، احساس های بدنی و شناختواره ها هستند و به هیچ عنوان پاسخ های رفتاری فرد را در برنمی گیرند. رفتار بخشی از طرح واره نیست، بلکه بخشی از پاسخهای مقابله ای است که از طرح واره نشات می گیرد.

دلیل اصلی تفکیک بین طرحواره ها و سبک های مقابله ای، این است که بیماران در موقعیت های مختلف زندگی از سبک های رفتاری متفاوتی برای مقابله با طرحواره های یکسان استفاده می کنند. مثلا اگر سه نفر طرح واره نقص داشتند، ممکن است یکی از آنها در پی برقراری رابطه با دوستان و همسر عیبجو باشد، دیگری از نزدیک شدن به افراد اجتناب کند و نفر سوم نگرشی انتقادی و برتری طلبانه نسبت به دیگران اتخاذ نماید.

سبک های مقابله ای ناسازگار

سه سبک مقابله ای ناسازگار

تمام موجودات زنده در مقابل تهدید سه واکنش جنگ، گریز و میخکوب شدن را نشان می دهند. این سه واکنش با سه سبک مقابله ای جبران افراطی (overcompensation) ، اجتناب (avoidance) و تسلیم (surrender) همخوانی دارند. کودک در دوران اولیه زندگی خود در مقابله با تهدید، یعنی ناکامی از ارضای یکی از نیازهای هیجانی اساسی خود و یا ترس از هیجان های شدیدتری که طرحواره، آن را مهار نکرده است، ترکیبی از این سبک های مقابله ای را نشان می دهد. سبک های مقابله ای ناسازگار در نهایت باعث زندانی شدن بیمار پشت میله های طرح واره هایش می شوند.

۱- تسلیم طرح واره :

وقتی که بیماران می پذیرند طرح واره درست است، از آن اجتناب نکرده و با آن نمی جنگند. لذا درد هیجانی طرح واره را مستقیما احساس می کنند، ولی به گونه ای عمل می کنند که صحت طرح واره را تایید نمایند. آنها هیجان های خود را بطور کامل و آگاهانه تجربه می کنند. این افراد در بزرگسالی، تجارب دوران کودکی را دوباره زنده می کنند. از نظر رفتاری فردی را برای ازدواج انتخاب کرده که با آنها مانند والدین خشمگینشان برخورد می کنند.

۲- اجتناب طرح واره :

سعی می کنند طوری زندگی کنند که طرح واره هیچ وقت فعال نشود. می کوشند با ناآگاهی زندگی کنند، انگار که اصلا طرح واره وجود ندارد. از فکر کردن راجع به طرح واره اجتناب می کنند و افکار و تصاویر برانگیزاننده را بلوکه می کنند و در صورت بروز افکار یا تصاویر ذهنی سعی می کنند، حواس خود را پرت کنند یا آنها را از ذهن خود بیرون کنند . نمی خواهند طرح واره را احساس کنند و هنگامی که احساسها به سطح آگاهی می رسد، خیلی سریع تلاش می کنند، آنها را از ذهن خود پاک کنند. آنها بطور افراطی مشروب یا دارو یا مواد مخدر مصرف می کنند، رابطه جنسی برقرار می کنند، پرخوری کرده، اشتغال ذهنی اجبارگونه با پاکی و تمیزی پیدا می کنند. هیجان طلب یا معتاد به کار شده، از موقعیت های برانگیزاننده طرح واره مثل روابط صمیمی یا چالش های شغلی، اجتناب می کنند . اکثر این بیماران از تمام حوزه های زندگی که نسبت به آنها احساس آسیب پذیری می کنند رو بر می گرداند و از شرکت فعال در فرایند درمان اجتناب می کنند. فراموش می کنند تکالیف خود را انجام دهند، جلسات درمان فقط موضوعات سطحی و بی اهمیت را پیش می کشند، درمان را ناتمام رها می کنند.

۳- جبران افراطی طرح واره :

در این سبک مقابله ای فرد از طریق فکر ، احساس، رفتار و روابط بین فردی به گونه ای با طرح واره می جنگد که انگار طرح واره متضادی دارد. آنها سعی می کنند تا حد ممکن  با دوران کودکی خود یعنی زمان شکل گیری طرح واره متفاوت باشند. مثلا اگر در دوران کودکی خود احساس بی ارزشی می کرده اند، بعدا در دوران بزرگسالی خود تلاش می کنند کامل و بی عیب و نقص باشند. اگر در دوران کودکی مطیع بوده اند در بزرگسالی سعی می کنند رو در روی همه بایستند. اگر در دوران کودکی تحت کنترل دیگران بوده اند در بزرگسالی دیگران را کنترل می کنند یا به هیچ وجه حاضر به پذیرفتن نفوذ و تاثیر دیگران نیستند. اگر مورد بدرفتاری قرار گرفته اند با دیگران بدرفتاری می کنند. در ظاهر اعتماد به نفس زیادی دارند، ولی در باطن، هر لحظه نسبت به فعال شدن طرح واره، احساس تهدید می کنند.

جبران افراطی را می توان تلاش نسبتا سالمی جهت حمله متقابل علیه طرح واره در نظر گرفت که متاسفانه به هدف خود دست نیافته و بجای بهبود طرحواره به تداوم آن منجر می شود. اکثر افرادی که از جبران افراطی استفاده می کنند، افرادی سالم به نظر می رسند و در واقع بسیاری از افراد مورد تحسین جامعه مانند ستارگان سینما و رهبران سیاسی طرح واره های خود را  بصورت افراطی جبران می کنند.

جنگیدن علیه طرحواره تا زمانی سالم محسوب می شود که رفتار با موقعیت تناسب داشته باشد، به احساسات دیگران لطمه ای وارد نکند و پیامد منطقی داشته باشد، اما جبران افراطی معمولا در چرخه حمله متقابل گرفتار می آید. مثلا بیماران مطیع بهتر است کنترل بیشتری بر زندگی خود اعمال کنند، اما وقتی از جبران افراطی استفاده می کنند، تبدیل به افرادی کنترل کننده و سلطه گر شده و باعث انزجار دیگران می شوند. یک بیمار مطیع که از جبران افراطی استفاده می کند به دیگران اجازه نمی دهد که او را راهنمایی کنند، حتی وقتی این راهنمایی به نفع او باشد. به همین ترتیب بیماری که طرح واره محرومیت هیجانی دارد ، بهتر است از دیگران تقاضای حمایت هیجانی کند، اما وقتی از جبران افراطی استفاده می کند، تبدیل به آدم پر توقعی شده که از دیگران فاصله می گیرد و احساس می کند همیشه حق با اوست.

جبران افراطی به عنوان جایگزینی برای درد ناشی از طرح واره بوجود می آید. مثلا خودشیفتگی به عنوان جبران افراطی به بیمار کمک می کند تا با احساس محرومیت هیجانی و نقص خود مقابله کند. این بیماران با تحقیر کردن دیگران می توانند احساس برتری کنند. آنها ممکن است در دنیای بیرون موفق باشند اما در درون خود آرامش ندارند. با این حال آنها به استفاده از جبران افراطی به عنوان یک سبک مقابله ای ادامه می دهند و اصلا برایشان اهمیتی ندارد که این کار چقدر دیگران را منزجر می کند. آنها تلاش می کنند بی نقص به نظر برسند و این اقدام در واقع تاوانی برای نداشتن صمیمیت واقعی است. آنها نمی توانند مسوولیت شکست های خود را بپذیرند یا محدودیت هایشان را بشناسند و از این رو کمتر از اشتباهات خود درس می گیرند و وقتی به سختی شکست می خورند، تواناییشان برای جبران افراطی در هم می شکند و به افسردگی مرضی دچار می شوند. این دسته از بیماران وقتی نتوانند در جبران افراطی موفق شوند طرح واره های زیر بنایی آنها با شدت هیجانی بیشتری فعال می شود.

عوامل موثر بر انتخاب سبک مقابله ای

۱- فرض ما اینست که یکی از عوامل اصلی در تبیین استفاده افراد از سبک های مقابله ای خاص، خلق و خوی آنهاست. در واقع نقش خلق و خو در تعیین سبک های مقابله ای بیماران بیشتر از نقش آنها در تعیین طرح واره های آنهاست. مثلا افرادی که خلق و خوی انفعالی دارند در مواقع فعال شدن طرح واره به احتمال قوی تسلیم شده یا اجتناب می کنند، در حالیکه افراد با خلق و خوی پرخاشگرانه بیشتر احتمال دارد که از سبک جبران افراطی استفاده کنند.

۲- عامل بعدی درونی سازی یا الگو سازی از رفتارهای مقابله ای والدی است که با او همانند سازی کرده اند.

پاسخ های مقابله ای (coping responses)

پاسخ های مقابله ای، راهبردها و رفتارهایی هستند که از طریق سه سبک رفتاری گفته شده در مقابل تهدید به منصه ظهور می رسند. وقتی فرد از روی عادت، پاسخ های مقابله ای خاصی را بکار می گیرد، پاسخ های مقابله ای به سبک مقابله ای گره می خورند.

سبک مقابله ای مجموعه از پاسخ های مقابله ای است که که فرد بطور ویژه، آنها را به منظور اجتناب از طرحواره، یا تسلیم شدن، و یا جبران افراطی به طرح واره بکار می برد. سبک مقابله ای یک صفت و پاسخ مقابله ای یک حالت است. پاسخ مقابله ای، رفتار خاصی است که فرد در یک لحظه خاص و گذرا نشان می دهد.

مثلا کسی که بخاطر تهدید قطع رابطه دوست دخترش به آپارتمان رفته و مشروب می خورد، دارای سبک مقابله ای اجتناب در برابر طرح واره رها شدگی و مشروب خوردن پاسخ مقابله ای اوست.

منبع : طرحواره درمانی(جلد۱) / راهنمای کاربردی برای متخصصین بالینی / نویسنده: جفری یانگ، ژانت کلوسکو، مارجوری ویشار / مترجم: دکتر حسن حمید‌پور، دکتر زهرا اندوز

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

  • عالی ()

  • متوسط ()

  • بی فایده ()

  • خوب ()

مطالب مرتبط :

مقالات بروز کشوری...
ما را در سایت مقالات بروز کشوری دنبال می کنید

برچسب : پاسخ,مقابله,ناسازگار, نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 167 تاريخ : شنبه 18 شهريور 1396 ساعت: 20:00