همایندی مرضی در اختلال شخصیت مرزی

ساخت وبلاگ

ویژگی های بالینی اختلال شخصیت مرزی :

این افراد نسبت به ترک و رها شدن بسیار حساسند. اگر احساس کنند کسی که با آن ها رابطه دارد، قصد دارد ترکشان کند بسیار ناامید و درمانده می شوند و سعی می کنند با رفتارهایی هیجانی و نامناسب مانند تلفن های مکرر، نظارت کردن، اغواگری، تهدید، التماس، جلو او را بگیرند و همیشه می خواهند مطمئن شوند که فرد مهم زندگی شان آنان را ترک نخواهد کرد.

اختلال شخصیت مرزی

اختلال شخصیت مرزی

این افراد در روابط شان با دیگران بسیار مشکل دارند و روابط شان در اکثر موارد تیره و تار است، مدام در حال قهر و آشتی هستند، دوستی های جدید را شروع می کنند و روابط قدیمی خود را قطع می کنند. اکثر آن ها می گویند واقعاً نمی دانند چه کسی هستند، چه اهدافی در زندگی دارند و ارزش ها و عقاید بنیادی شان چیست. عقیده شان در مورد تصویری که از خود دارند گاهی به شدت تغییر می کند، گاهی خود را فردی قوی با احساس شایستگی، و چند دقیقه دیگر خود را فردی بی ارزش، به درد نخور و بیهوده می دانند، آن ها در مورد خود و ارزش ها و اهداف مهم زندگی خودشان بی ثبات اند و نوسان دارند، گاهی اوقات در وضعیت های بسیار متضاد به سر می برند و با افراد مختلفی مراوده دارند، اما نمی توانند به طور یکسان در مقابل آن ها رفتار کنند. همیشه در مورد این که فرد خوب یا بدی هستند، تردید دارند.

تکانشگری از ویژگی های دیگر این افراد است. تکانه ای بودن یعنی ناتوانی فرد در مهار و اداره ی رفتارهای خود، به صورت انجام رفتارهایی که در کوتاه مدت ارضا کننده و لذت بخش هستند ولی در طولانی مدت مخرب و ویران کننده اند. برای مثال گاهی زیاد ولخرجی می کنند و ناگهان بیش از توان مالی شان هزینه می کنند، گاهی به صورت افراطی به الکل، مواد مخدر و دارو برای بهتر شدن روحیه شان پناه می برند، ناگهان پرخوری می کنند و بعد دچار احساس گناه می شوند، یا در کلاس های آموزشی مختلف ثبت نام می کنند، هزینه ی آن را می پردازند اما در آن ها شرکت نمی کنند.

این افراد دچار بی ثباتی عاطفی اند، ناگهان غمگین می شوند و لحظه ای بعد خشمگین و ناگهان دچار اضطراب می شوند. این بی ثباتی هیجانی در مورد خشم بیش تر است، آن ها از خود و دیگران بسیار عصبانی و خشمگین هستند، گاه به دلیل احساس خشم شدید و رهایی از آن به اعمال خود تخریبی دست می زنند. مثلاً قسمتی از بدن خود را می سوزانند یا با وسیله ای برنده می خراشند یا می برند. به نحوی که اگر ساعد دست این افراد را نگاه کنید معمولآً جای سوختگی ناشی از آتش سیگار یا خط های ناشی از بریدگی با تیغ روی آن دیده می شود. این افراد تمایل به خودکشی دارند و گاهی ۲ تا ۳ بار اقدام به خودکشی می کنند. معمولآً از احساس کسالت، پوچی و بی ارزشی رنج می برند.

گاهی شدت کسالت شان به حدی است که نمی توانند کارهایی را که می خواهند یا به عهده شان است، انجام دهند. گاهی برای رهایی از احساس کسالت و پوچی کارهای زیادی انجام می دهند و لحظه ای استراحت نمی کنند. این افراد معمولاً خشم های انفجاری دارند و نمی توانند آن را تعدیل کنند، و معمولاً خشم شان به صورت حمله یا کتک زدن دیگران یا پرت کردن اشیا، فحاشی، جیغ و فریاد و کوبیدن درها به هم نمایان می شود.

یکی دیگر از ویژگی های آن ها بدبینی و عدم اعتماد به دیگران است، همیشه به دنبال انگیزه های منفی در رفتار دیگران اند. به دلیل ویژگی هایی که دارند زندگی شان پر از استرس و فشار روانی است، استرس های شدیدی که گاهی نمی توانند آن ها را تحمل کنند و در مقابل آن ها ذهن شان از واقعیت جدا می شود و گاهی هوشیاری و حافظه شان را از دست می دهند.

همایندی مرضی (comorbidity) در اختلال شخصیت مرزی :

اکثر مطالعات نشان داده اند که اختلالات خلقی در بین بیماران مرزی شیوع بالایی دارد. زانارینی و همکاران(۲۰۰۴) معتقدند اگر چه افسردگی در سایر اختلالات شخصیت نیز نرخ بالایی دارد(%۶۷)، اما به نظر می رسد نرخ آن در بیماران مرزی (%۸۳) بیش از هر اختلال شخصیت دیگری باشد. با این که نتایج مطالعات مختلف نشان می دهد که افسردگی و BPD در برخی موارد ممکن است سبب شناسی مشترکی داشته باشند، اما نتیجه گیری مطالعات ده ساله ی گاندرسون و فیلیپس (۱۹۹۱؛ به نقل از دولان سول و همکاران، ۲۰۰۱) نشانگر آن است که رابطه ی غیر اختصاصی و بسیار ضعیفی میان این دو اختلال وجود دارد و نمی توان گفت که هر دو بر روی یک پیوستار قرار دارند . همایندی اختلالات طیف دوقطبی و BPD نسبت به افسردگی عمده و افسرده خویی کمتر متداول است و در ۷ تا ۱۵ درصد از بیماران مرزی قابل تشخیص است. به همین ترتیب، اختلالات سوءمصرف مواد (در دامنه ای بین ۱۴ تا ۵۶ درصد)، اختلالات اضطرابی و اختلالات خوردن نیز با درجاتی کمتر، با BPD همایندی مرضی دارند (زانارینی و همکاران، ۲۰۰۴).

PTSD یکی از اختلالاتی است که همایندی مرضی نسبتا بالایی با BPD نشان می دهد. مطالعات انجام گرفته در زمینه ی همبودی، نشان دهنده ی فراوانی بالای PTSD در میان بیماران مبتلا اختلال شخصیت مرزی(۵۶ درصد) است (زانارینی و همکاران، ۱۹۹۸). همچنین فراوانی BPD در بین بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ۶۸ درصد است (شیا و همکاران،۱۹۹۹).

در مطالعات مختلف، نرخ PTSD در بین جمعیت بیماران مرزی، در دامنه ای بین ۲۵ تا ۵۶ درصد گزارش شده است (بولتون و همکاران، ۲۰۰۶) در حالی که نرخ PTSD در بین جمعیت عمومی در حدود ۱۰ درصد تخمین زده می شود (کسلر و همکاران،۱۹۹۵)، به دلیل همایندی مرضی بالایی که میان این دو اختلال وجود دارد، برخی از پژوهشگران معتقدند که BPD و PTSD ممکن است یک اختلال واحد
باشند، زیرا حوادث تروماتیک دوران کودکی در هر دو اختلال گزارش شده است (راوان
و همکاران،۱۹۹۴).

تروماهای جنسی، با احتمال بیشتر در افراد مبتلا به BPD و مبتلا به هر دو اختلال دیده می شود، ولی در تاریخچه ی بیمارانی که فقط به PTSD مبتلا هستند، عمدتا حوادث تروماتیک غیرجنسی مشاهده می شود (پاگورا و همکاران،۲۰۱۰). با این حال، بسیاری از مطالعات جدید (مثل، هارند و همکاران، ۲۰۱۰) مردود بودن این دیدگاه را که BPD و PTSD یک مقوله ی تشخیصی واحد، با درجات مختلف هستند، به خوبی نشان داده اند.

کلیاتی از روش های درمانی BPD

برخلاف پژوهش های وسیعی که پیرامون ماهیت اختلال شخصیت مرزی انجام شده، مطالعات محدودی درباره ی روش های درمانی این اختلال صورت گرفته است (بارلو و دوراند،۲۰۰۲). تا همین دهه ی اخیر، درمانگران رفتاری و رفتاری شناختی، چه به لحاظ نوشته های نظری و چه به لحاظ کارهای پژوهشی، عموماً از این اختلال غافل بوده اند. هر چند که این غفلت به سرعت در حال زدوده شدن است.

به عنوان مثال، رویکردهای شناختی پرتزر (۱۹۸۹) و یانگ (۱۹۸۳) با تمرکز عمیق بر شناخت واره ها و طرحواره های ناکارآمد، کوشیده اند تا بر مشکلات درمان شناختی سنتی، فایق آیند (به نقل از لینهان و هیرد، ۱۹۹۲). انجمن روانپزشکی امریکا در سال ۲۰۰۱ ضمن ارائه توصیه های لازم جهت روان درمانی اختلال شخصیت مرزی ، درمان های انتخابی این اختلال را دو مورد زیر معرفی نمود:

  1. درمان روانپویشی
  2. رفتاردرمانی دیالکتیکی (به نقل از لینهان،۲۰۰۳)

ویژگی های رایج روان درمانی توصیه شده برای اختلال شخصیت مرزی :

۱نباید انتظار داشت که درمان کوتاه مدت باشد.
۲یک رابطه قوی مبتنی بر کمک و یاری میان بیمار و درمانگر برقرار می شود.
۳مسئولیتها و نقش های بیمار و درمانگر به روشنی و وضوح تبیین می شوند.
۴درمانگر فعال و هدایت کننده است، نه اینکه صرفاً شنونده ای منفعل باشد.
۵بیمار و درمانگر بصورت متقابل، سلسه مراتبی از اولویت ها ارائه می دهند.
۶درمانگر با همدلی به بیمار اعتبار می بخشد و نیاز او را به کنترل رفتارش برطرف می کند.
۷بتدریج که شرایط جدید (و از جمله استرس های جدید) پدید می آیند، انعطاف پذیری، لازم خواهد بود.
۸تعیین محدودیت که ترجیحاً از جانب دو طرف مورد توافق گرفته باشد، مورد استفاده قرار می گیرد.
۹بصورت همزمان از رویکردهای فردی و گروهی استفاده می شود

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

  • متوسط ()

  • بی فایده ()

  • خوب ()

  • عالی ()

مطالب مرتبط :

مقالات بروز کشوری...
ما را در سایت مقالات بروز کشوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان maghale بازدید : 177 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:02